خانه / مطالب عمومی / خود آموختگی و خلاقیت

خود آموختگی و خلاقیت

مقاله ای که پیش رو دارید، نوشته محسن قانع بصیری است در مورد “خودآموختگی و خلاقیت” که این مقاله به بهانه گردهمائی هنرمندان خودآموخته که جمعه آتی ۲۵ اردیبهشت ماه، در روستای دریکنده بابل زادگاه مکرمه قنبری برگزار میشود، به انتشار می رسد: خود آموختگی اصولا مقوله ای معرفتی است که طی آن، موضوعی که باید آموخته شود چون نقطه ای روشن از انتهای خیال برجسته و برجسته تر می شود. یکی از ضعف های نظام مدرسی آن است که فاقد تحریک هدف و خواسته یا آندو به مثابه نقطه روشن برای وصال و تجلی آن می باشند و موضوع علم یا هنری را که می خواهند پرورش دهند از قلمرو خیال خارج می سازند.

اگر انسان موجودی است که قادر است یک هدف را، پیش از آنکه به قلمرو تجلی خود در ساحتی عقلایی ظاهر شود در خیال خود تجسم کند، پس موضوع مهم وی آن خواهد شد که راههای این تجلی را ظاهر سازد.

بنابراین، این خودآموختگی، روندی است که بدون ظهور خیال فعال امکان پذیر نمیشود، پس مهمترین ویژگی آنان که در گروه خودآموختگان میگیرند، ظهور وجود خیال فعال در آنان است.

دومین ویژگی آنان، این است با جوهره ارغنونی اثر زودتر از توان عقلایی ظهور آن در آنان شکل میگیرد، در این حالت پیوندشان با سازه های میانی، تنها از این منظر برقرار میشود که بتوانند اثر خود را آشکار سازند. این رویداد شوقی در آنها می آفریند که منجر به ظهور سریع عقول لازم برای تجلی آنها می شود.

این رویداد گاه حیرت انگیز است و منجر به ظهور این برداشت در دیگران میشود که فرد مذکور نابغه است (شاید هم نبوغ همین روند باشد!) به هر تقدیر فرد خود آموخته دارای دو نیروی خیال فعال و شوق به ظهور و تجلی آن است؛ وجود این دو منجر به ظهور رابطه ای فعال میان او و سازه های میانی میگردد، رابطه ای که صرفا برای تجلی همان محصولات خیال فعال برقرار می شود.

به تدریج که این رویداد ها ادامه پیدا میکند و او دارای سبکی ویژه از تجلی میگردد. در حقیقت رابطه ویژه ای که او صرفا برای تجلی محصولات خیال فعال خود با سازه های میانی برقرار میسازد، منجر به ظهور سبکی ویژه نیز از طریق او می شود.

پس دومین ویژگی فرد خودآموخته، سبک ویژه ای است که او در القاء پیام و تکنیکهای آن ارائه میدهد. سومین ویژگی فرد خود آموخته مربوط به شخصیت اوست. او اصولا فردی صاحب اخلاق ویژه خود است؛ اگر اخلاق ارزشهایی باشد که در نسبت میان جبر عالم خارج و آرزوه های رهایی بخش شکل بگیرد، وجود خیال فعال از یکسو و شوق به ظهور آن از طرف دیگر منجر به ظهور نوعی ویژه از پایداری رفتاری اخلاقی در فرد خودآموخته می شود.

این اخلاق اصولا نسبت به صورت های استاندارد قدرت اجتماعی بی تفاوت است، در عوض خود را نسبت به قدرت تولیدی فرد خودآموخته تبدیل به الگو میکند. سرانجام باید پذیرفت که خودآموختگی تقلید نیست! اینکه مثلا کسی بیاید و یک تکنیک نوازندگی را بدون در اختیار گرفتن استاد از طریق تمرین فردی بیاموزد و با یک اثر را (هرچند مشکل) بدون هدایت استاد بیاموزد، خودآموختگی تعریف نمیشود.

خودآموختگی چیزی بیشتر از اینهاست، خودآموختگی تقلید نیست؛ ظهور یک میدان نو و جدید است، به همین دلیل میتوان هر فرآیند خلاقانه را که طی آن تکنیک با سبکی جدید برای بیان در هر هنر بوجود می آید را روندی از خودآموختگی تلقی کرد، حافظ میگوید:
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مساله آموز صد مدرس شد

از نظر حافظ، خودآموختگی حاصل غمزه است، غمزه یعنی جرقه ای که در خیال زده میشود تا یک میدان جدید پدید آید. میدانی که از وجه ارغنونی یک اثر، بطوری که این اثر، بتواند از طریق سازه ویژه خود ظهور کند، هرچه این جرقه در اعماق بیشتر خیال ظاهر شود، اثر پایدار تر و خلاقانه تر است.

در مورد آثار هنری جاودان، آن جرقه ای که در انتهای خیال ظاهر میشود، منجر به ظهور این آثار می گردد. داستان این غمزه را نیز میتوان بدین صورت تلقی کرد که اثر هر چه بیشتر در اعماق خیال شکل گیرد، تمامی مدعیان تاج و تخت آن رشته را به اعجاب وا میدارد و آنها را به شاگردانی کوچک در برابر فرد خلاق تقلیل می دهد. بطوریکه میتوان این اثر را از صدها زاویه نگریست و افق های نوینی را در آن کشف کرد.

پس هر اثری که حاصل فرآیند خود آموختگی است.

هم خود حاصل غمزه خیال است و هم موجب ظهور غمزه ی خیال در مخاطب میشود. مراحل خود آموختگی را می توان به شرح زیر طبقه بندی کرد:
۱- وجود خیال فعال و شوق تجلی آن در فرد خود آموخته. ۲- ظهور جرقه یا تلنگری در خیال فعال که به زایش ارغنونی جوهره ی یک اثر فرجام می یابد. ۳ – پیوند فرد خود آموخته به سازهای میانی برای ظهور یا تجلی آن نغمه و یا پیام ارغنونی، به طوریکه گاه به خلق سازه یا سبک جدیدی منجر می شود. ۴- ظهور اخلاقی ویژه که حاصل تقابل جهان بیرونی با نیروی خیال فعال ویژه ی فرد خلاق و خود آموخته است. ۵- بهر حال این فرآِیند ها آشکارا نشان میدهند که هر روند خلاقانه ی اورفئوسی جوهره ای از خود آموختگی در خود دارد. از اینرو تقلید، خود آموختگی تلقی نمی شود و نباید این دورا یکی دانست. نکته مهمی که نباید هیچگاه از خاطر دور داشت، آن است که فرد خودآموخته میتواند به دلیل داشتن خیال فعال، نیروهای حسی خود را بطوری ویژه بکار گیرد.

به همین دلیل او میتواند از پدیدارهای اطراف خود، هستی شناسی ویژه ای در خیال فعال خود بوجود آورد. این هستی شناسی میتواند منجر به خلق اخلاق و عقول ویژه ای شود که تا بحال سابقه نداشته اند؛ پس فرد خودآموخته دارای فردیت قدرتمندی میباشد که چالش های زیادی در برابر نظام مدرسی برپا میدارد.

علت آن است که نظام مدرسی قادر نیست در جریان حرکت خود خیال فعال را تحمل کند. آنچه که نظام مدرسی انجام میدهد، جایگزینی شوق به زایش نغمه ارغنونی با شوق فراگیری تکنیکهای ظاهر سازی است. به همین دلیل، نظام مدرسی (آسکولاستیک) مسلط در هر زمان به سهولت روح اثر جدید حاصل از زایش فرد خودآموخته را درک نمیکند؛ ضمن آنکه وجودش لازم است چراکه از ظهور شارلاتانیسم در حیطه خودآموختگی جلوگیری میکند. پس اگر نظام مدرسی وظیفه صیانت از میراث ها را دارد، افراد خود آموخته وظیفه زایش و پر بار کردن میراث را به عهده می گیرند؛ از طرف دیگر باید توجه داشت که ارزش تکنیک های ظاهر شده در سازه های میانی، نه در خور این تکنیک ها بلکه از طریق توان آن ها برای آشکار سازی وجوه مکنون پیام های ارغنونی اثر قابل محک زدن است.

از اینرو خود آموختگی یا خلاقیت است که ارزش های مندرج در تکنیک ها را آشکار می سازد. براین اساس هرهنری دارای دو میدان زمانی است. آینده آن وجه معرفتی اثر است که با نیروی عشق (قدرت توجه و یگانگی با پدیدار) و گذشته یا تاریخ آن که همان وجوه عقلانی ظاهر سازی و تجلی وجه معرفتی اثر میباشد. از این منظر فرد آموخته انگیزه های فراگیری تکنیک ها را از طریق نیروی درونی و وجه ارغنونی اثر که در خود خلق کرده است به دست می آورد.

به همین دلیل زاینده نیروی نقادی جدید در حوزه خود میشود؛ بتهوون روزی گفت: «درباره منتقدین من همان نظر ولتر را دارم که میگفت، هیچگاه نیش یک پشه فیل را از پا در نمی آورد.» بتهوون این سخن را نه از سر غرور، بلکه بدلیل معرفت نسبت به ارزش آثاری که خلق کرده بود بیان می کرد، او خوب می دانست که نظام مدرسی زمانه اش از درک آثار او عاجز مانده است.

گفتگوی هارمونیک

درباره‌ی سجاد پورقناد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *