نقدی بر کتاب پرسشی از هایدگر؛ تکنولوژی چیست؟
پرسشی از هایدگر نویسنده محسن قانع بصیری
نشر پایان
چاپ اول ۱۳۸۸
نشر پایان
چاپ اول ۱۳۸۸
محمد میلانیمارتین هایدگر فیلسوف بزرگ قرن بیستم به زعم بسیاری از منتقدان و شارحانش به تکنولوژی از دریچه هستی شناسانه می نگریسته و از این منظر است که رویکرد وی به این مفهوم نه تنها برای خودش محلی پراعراب از توجه بوده بلکه نگاه های مخالف و موافق به خودش را نیز همواره در این راستا به حرکت در آورده است. از نظر او اگر نسبت ما با هستی از طریق روند وحدت و کثرت برقرار می شود، پس در تکنولوژی نیز همین روند باید مورد توجه قرار گیرد. پس به تعبیری کوشش وی برای یافتن چنین روندی از حرکت فکری و عقلی در باب تکنولوژی به مثابه امری که اکنون متعلق شناسایی شده است، آنگاه ابتر می ماند که نگاه به تکنولوژی از منظر وی صرفاً نگاه به ماشین و سیطره آن بر زندگی آدمی در دوره مدرن است.
کتاب پرسشی از هایدگر؛ تکنولوژی چیست؟ به واقع سعی دارد به این مفهوم و نیز به این چالش بپردازد؛ چالشی که مارتین هایدگر فیلسوف معاصر را که نقدهایی جدی بر تکنولوژی و گشتل یا سلطه تکنیک داشت، بار دیگر در برابر این مفهوم قرار می داد. این کتاب که به واقع نگاهی اپیستمولوژیک یا هستی شناسانه به این مفهوم دارد اثر تازه محسن قانع بصیری نویسنده و محقق حوزه های متعددی از جمله هستی شناسی پدیدارها و مفاهیم فلسفی است. لازم به ذکر است این کتاب اولین کتاب و تحقیق به زبان فارسی است (سوای پایان نامه های دانشگاهی) که به مفهوم تکنولوژی در ساحت تفکر هایدگر می پردازد.
او که پیش از این کتاب های تاریخ تحلیلی صنعت در ایران و نظریه تعاملات سه جزیی را نوشته سعی کرده این بار از مقام یک محقق فارسی زبان به مفهوم تکنولوژی نزد هایدگر فارغ از تمامی دغدغه های آکادمیک و صرفاً از منظر تحلیلی و هستی شناسانه بنگرد و از این رو می توان گفت این کتاب کاری تازه و نو در این زمینه محسوب می شود و می تواند سرآغاز نقدها و تحلیل هایی جدی بر وجوهات بارز تفکر هایدگر باشد.نویسنده سعی کرده با اصل قرار دادن اصل زایش در تکنولوژی نه تنها به تحلیل این امر دست بزند بلکه در نظر دارد به بررسی رابطه دیالکتیکی میان عناصر تشکیل دهنده تکنولوژی نیز بپردازد. وی در این راه صرفاً به چارچوب های مورد نظر در کتاب اکتفا نکرده و اصول تفکر مارکس را هم از این منظر مورد نقد و تحلیل جدی قرار داده است.
«اگرچه قانع بصیری سعی کرده کتابی فلسفی را به رشته تحریر درآورد ولی مثال های وی در باب تبیین مسائل مطرح شده به علت آنکه به روز هستند و از سوی دیگر اقتصاد و پدیده های موجود در دنیای مجازی و سایبرنتیک و حتی سیاست و از همه مهم تر پرداختن به وجوهات شناخت امور از سوی ادراک آدمی که اتفاقاً در درک تقابل تکنولوژی و انسان بسیار مهم است، نه تنها کتاب را از حالت خشک فلسفی خارج کرده بلکه توانسته است با مثال های متعدد فهم جایگاه عقیده هایدگر در باب تکنولوژی را برای مخاطب مشتاق و علاقه مند غیرفلسفی میسر کند.کتاب سعی دارد در نهایت، غایت این بحث را به گونه یی به سرمنزل مشخصی سوق دهد ولی به علت پیچیدگی بحث و عمیق بودن نظریه هایدگر در باب تکنولوژی که به زعم شارحانش یکی از نقطه های کلیدی تفکر این فیلسوف محسوب می شود در نهایت پرسش هایی جدی را برابر مخاطب قرار می دهد که اتفاقاً از نکات مهم این کتاب به حساب می آید.این کتاب که در ۱۰ فصل و ۱۳۰صفحه به چاپ رسیده اگرچه کم حجم است ولی به نظر می رسد بتواند جایگاه چالش و ارائه نظرات در باب مفهوم تکنولوژی را در میان هایدگر شناسان به صورت جدی تر از گذشته باز کرده و حامل طرح بحث هایی جدی در این زمینه باشد.
نویسنده خود معتقد است؛ «در این تحلیل نشان داده خواهد شد که بدون فعال شدن نیروهای زایای درون تکنولوژی و بدون وحدت میان اقتصاد با فرهنگ انتقادی زمینه های اصلی برای شناسایی روابط میان عقل با اخلاق و فرد با جمع و سرانجام تحولات قدرت از دست می روند. به طوری که در این شرایط باید با قبول این شرایط روندی استعلایی را فرموله کرد یا به تعبیری خیال خود را از طریق نفی تکنولوژی راحت نمود.امیدوارم این تحلیل توانسته باشد ضمن شناسایی روش هایی که هایدگر برای تحلیل تکنولوژی به کار می برد جایگاه اندیشه او را آنگاه که روابط شناخت شناسی و اخلاق را در تکنولوژی مورد تحلیل قرار می دهد روشن کرده باشد.»