برخی از تعاریف انسان را به چنان راه غلطی میکشانند که گاه یک مفهوم را از تمامی بار معنوی آن تهی کرده و به اسبابی برای توجیه زورگویی آدمی تبدیل میکنند. دو تعریف مهم دربارهء آزادی و دیکتاتوری از این نوعاند. در نزد ما معمولا آزاده کسی است که زور نمیگوید، و در مقابل دیکتاتور کسی است که زور میگوید. درحالیکه، هم آنکه آزاده است ناچار است در مواردی زور بگوید و هم آنکه زورگوست در مواردی خاص ممکن است آزادیهایی نصیب دیگران کند. پس تفاوت آزادگی و دیکتارتوری در چیست؟ اگر نمیتوان معیار مطمئنی برای ارزشیابی و شناسایی آنها در قلمرو عمل پیدا کرد، پس باید به قلمرو درون و حوزهء نیت افراد گام گذاشت و دید در آنجا چه خبر است؟ و اتفاقا در همین منطقه درونی و برقراری ارتباط نیت با اعمال است که تفاوت این دو آشکار میشود.
بیشتر بخوانید »ISO؛ نوعی جدید از تقلید، یا…؟
آنچه که مربوط به مقولهء مدیریت میشود در مجموعهء نظامهای خلاق قابل بررسی است. بخصوص مدیریت برای هر سیستم ویژگی خاصی دارد. بدون این اصل مدیریت از نقش اصلی خود باز میماند. به عبارت بهتر مدیریت در فضائی میان استقلال سیستم و همکاری و تبادل آن قابل تجلی است.
بیشتر بخوانید »مدیریت توسعه، مدیریت محافظه کار
در هر برنامهء توسعهای برخی از امور استراتژیک قلمداد میشوند. بر این اساس اگر استرتژی توسعه کشور را در مدار توسعه صادرات تنظیم میکنیم، بدان معنی است که پیچ همهء همهء برنامهها باید در مدار همین توسعه صادرات تنظیمش ود. و یا اگر موضوع مبنای توسعه براساس جایگزینی واردات است. در این صورت موضوع مهم نگاه به آن دسته از وارداتی است که باید تبدیل به یک ساختار صنعتی و تولیدی داخلی شده و در همین محدوده داخلی مصرف گردد.
بیشتر بخوانید »آموزش زنده و آموزش مرده
شنیدهایم که در نوکراتیک، یکی از شهرهای مصر، خدایی کهن بوده است به نام توت... روزی «توت» به نزد «تاموس» فرمانفرمای مصر علیا آمد و هنرهایی را که اختراع کرده بود به او باز نمود و خواست که پادشاه فرمان دهد تا آن هنرها به مردم مصر آموخته شوند. «تاموس» از آثار و فواید هنرها پرسیدن گرفت و چون توت آنها را شرح داد تاموس پارهای را پسندید و پارهای را نه.
بیشتر بخوانید »فصلی در تاملات: مدیریت سرعت و ترمز
در جریان تدوین و اجرای هر برنامهای در مدیریت و به ویژه آنگاه که میخواهند در مورد اجرای برنامهای تصمیمگیری نمایند، شاید مهمترین و بنیادیترین نقش مدیر آغاز میشود. در این جاست که میتوان کسی را مدیر نامید.
بیشتر بخوانید »ایران، و نمایشگاههای نمایشی!
میگویند یک سیستم زنده، از یک تک سلولی گرفته تا یک جامعه پیچیدهء انسانی با دو ویژگی تعریف میشود: اول تولید، دوم مبادله با جهان خارج. اما از میان این دو، مبادله با جهان خارج مهمتر است؛ چرا که رفتار یک سیستم را از رفتاری بسته به رفتاری باز تبدیل کرده و امکان کنترل هرچه بیشتر بینظمیها را میسر میسازد. به همین دلیل است که میگویند یک کشور با تجارت با جهان خارج از خود میتواند زندگی کند (نظیر هلند در قرون قبل) اما هیچگاه با تنها تولید در درون خود، و بدون مبادله تون ادامه زندگی نخواهد داشت. به همین دلیل تجارت به منزلهء ریه تنفسی یک جامعه است. و جالب آن است که هرچه جامعه پیشرفتهتر شود، برخلاف تصور عمومی نیازش به مباذله با جهان خارج مدام افزایش مییابد. بیمناسبت نیست که امروزه در کشورهای با توسعه شتابان این مدیریت پژوهش- بازار است که حرف اول را میزند، نه مدیریت پژوهش-تولید و باز هم بیمناسبت نیست که امروز نمایشگاههای مهم دنیا در حقیقت به وسیله مدیریتهای پیچیدهء پژوهش-بازار اداره میشوند و تمامی سیستمهای سهگانه مهم درونی یک جامعه (یعنی سیستمهای مالی، تولیدی و تجاری) توسط آنها هماهنگ میگردند.
بیشتر بخوانید »نیم قرن انجمن مدیریت ایران علم مدیریت و کارنامه انجمن
هنگامی که انجمن مدیریت ایران تأسیس شد، شاید هیچ یک از مؤسسین و اعضایش فکر نمیکردند که انجمن این چنین عمر طولانی را پشت سر بگذارد. اکنون برای اغلب همان مؤسسین (البته منهای آنها که از دست رفتند) این پرسش مطرح میشود؛چه شد که ان جمن توانست چنین زمانی را، آن هم با حوادثی گاه بسیار مخرب و تأثیرگذار پشت سر گذارد؟ پاسخ به این پرسش چندان ساده نیست. اما کوشش برای ردیابی پاسخ به این پرسش دارای ارزش است. آن هم در محیطی که معمولا عمر تشکلهای مستقل از چند سال تجاوز نمیکند.
بیشتر بخوانید »وسیله قدرت از منبع تا وسیله
هیچ مقولهای به اندازهء "قدرت" از جاذبه و خطر آکنده نیست. دامنهء جاذبه قدرت بسیار وسیع است و از اینرو حضور در چنین دامنهای نیاز به شجاعت است. علت چنین ویژگیهایی در تغییر شکل مداوم قدرت است. قدرت مدام در حال تغییر است. اصولا تمایز میان دو فرد صاحب قدرت را میتوان در نسبتی که میان خود و این تغییرات برقرار میسازند شناسایی کرد. از نقطه نظر کلی هر چه قدرت فرهنگی به قدرت سیاسی کاهش یابد میتوان نمادی از بلاهت را مشاهده کرد و بر عکس هر چه قدرت سیاسی به قدرت فرهنگی تبدیل شود، با روندی از توسعه روبهرو میشویم، بطوریکه مدیریت این تبدیل را مدیریتی هوشمند میخوانند.
بیشتر بخوانید »قانون و اخلاق در مدیریت
شاید هیچ موضوعی در مدیریت مهمتر و مهجورتر از اخلاق نبوده است. علت آنست که با آمدن مدرنیزم و عقلائی شدن مدیریت، موضوع اخلاق در سایه عقل قرار گرفت و تبدیل به امر غیر قابل تحلیل شد(اخلاق از منظر اجتما عی به تبارشناسی مربوط میشود و از نظر فردی به موضوع آرزوهای درونی فرد که زاینده ارزشهایش میباشد).
بیشتر بخوانید »ارتباط ناپایدار ثروت با نیروی تغییر
آنچه که باید آن را مهمترین معظل مدیریت نامید، حاصل تضاد و درگیریهایی است که میان دوگرایش عادت و تغییر (خلاقیت) در درونسازمان پدید میآید. این تضاد نه تنها به دلیل ضرورت وجود این دو خصلت شکل میگیرد بلکه عوامل درونی نیز بن مایههای نوعی مقاومت در برابر تغییر درسازمان کار را میآورند. به ویژه در کشور ما که بیشتر نهادها وسازماههای دولتی، شبه دولتیاند و به علت تغییر جایگاه بیمارگونه دو انگیزه مادی و معنوی در اینسازمانها این معضل با نیروی بیشتری در مقابل ساختار مدیریت قرار میگیرند.
بیشتر بخوانید »