تاریخ تحلیلی صنعت در ایران

ایران در آستانه تولد جهان صنعتی؛ صنعت از صفویه تا مشروطه؛ تأثیر روابط ایران با فرانسه و روسیه بر توسعه صنعتی ایران؛ اصلاحات در دورۀ قاجار؛ اقدامات امیرکبیر؛ رویارویی ایران با جهان مدرن؛ نیروی انسانی؛ اصناف صنعتی در ایران؛ صنعت و محیط زیست؛ صنعت در سفرنامه‌های خارجی؛ تحلیل زمینه‌ای فرهنگ و صنعت؛ مدل سیبرنتیکی یک سیستم صنعتی؛ و اصول اصلی روش تحلیل تاریخ تحول در صنعت مباحث مطرح‌شده در کتاب هستند.

بیشتر بخوانید »

سخنرانی محسن قانع بصیری در نشست اولین سالگرد تاسیس سایت زنان موسیقی

«در جریان تربیت فردی، انسان هنگام تولد، کاملن وابسته است. رابطه ی محیط و والدین با او رابطه ای است فرمانی. دنیایی از نسبیت ها در این فرامین وجود دارد و لذا این فرامین، فرامین سیاسی هستند. در اقتصاد اما رابطه دو سویه است و براساس منطق های مشترک و برهمین اساس، مفهوم دموکراسی و فردیت به وجود آمده است. شرط حضور اقتصاد در یک جامعه، فردیتی است که قدرت تصمیم گیری داشته باشد.»

بیشتر بخوانید »

اگر موسیقی نبود چه دنیایی داشتیم؟

نوشته ای که پیش رو دارید، کوششی است برای یافتن گوهر معنوی موسیقی؛ گوهری که بدون شناخت آن، ارزش موسیقی و هنر در عصر ما مورد بی اعتنایی قرار گرفته است. در این نوشتار محسن قانع بصیری، به راز جاودانگی آثار درخشان موسیقی، توانایی موسیقی در گشایش منظری منشور وار …

بیشتر بخوانید »

محسن قانع بصیری: تأمل در دیالکتیک سه جزیی، تنها راه نجات!

گفتگوی محمد میلانی با محسن قانع بصیری در روزنامه اعتماد استاد خیلی متشکرم از این که دعوت بنده را پذیرفتید. در واقع نیت ما بر این شد که کتاب «ما و جهان نیچه‌ای» بیژن عبدالکریمی مبدا بحث ما شود و در واقع از آنجا به گونه‌ای پیش برویم که وارد …

بیشتر بخوانید »

سالی بدون محسن قانع بصیری…

سالی که گذشت در کنار تمام اندوه ها و غم هایی که به جای گذاشت، تلخ ترین سال برای ژورنال گفتگوی هارمونیک بود. تنها یک ماه از جشن تولد سیزده سالگی سایت در منزل زنده یاد محسن قانع بصیری می گذشت که خبر شوکه کننده درگذشت این دانشمند برجسته به ما رسید. مقام علمی و گستره نظریه های محسن قانع بصیری در جایگاهی است که حتی مرور آرا و اندیشه های او نیز نیازمند پژوهشی عمیق و چند بعدی است؛ شناخت دستگاه فکریِ وی، مخاطب را از معابر فلسفه، جامعه شناسی، اقتصاد، اخلاق و… می گذراند تا به یک نگاه منشوری از مسائل برساند.

بیشتر بخوانید »

سیاست از قدرت تا توهم

جامعه شناسان بشر را موجودی اجتماعی توصیف کرده اند. بدین معنی که هر فردی ذاتاً نیاز به روابط با محیط اجتماعی خود دارد. اهمیت غیرقابل انکار این روابط را هنگامی به درستی درمی یابید که خود را در موقعیت تنها در شهری قرار دهید چون تهران. تصور کنید روزی از خواب بیدار و متوجه شوید که جز شما دیگر کسی در این شهر ساکن نیست، همه رفته اند و شما تنها صاحب یک شهر شده اید. اگر در ترس دچار ایست قلبی نشوید، شانس آورده اید. اما تجربیات بعدی شما از این هم مهم تر است. به یکباره تمامی آرزوها و خواسته های قلبی تان هیچ و پوچ می شوند. زمانی در حضور دیگر آدمیان در آرزوی داشتن خانه مستقل و ماشینی شیک بودید ولی اکنون یک شهر پر از خانه و ماشین دارید که برای شما بی ارزش شده اند. حالا شما تنها یک آرزو بیشتر ندارید اینکه با یک همنوع خود روبه رو شوید تا بتوانید با او کلامی رد و بدل کنید و از این هراس کلافه کننده تنهایی رهایی یابید.

بیشتر بخوانید »

سخنرانی محسن قانع بصیری در هم اندیشی فرهنگ و صنعت؛ «پایین نقطه بحرانی»

اشاره: در سال ۱۳۸۱، نشست میان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونان و مدیران وی با وزیر صنایع و معادن و معاونان و مشاوران و مدیران او برگزار شد. حاصل این نشست تأسیس شورایی به نام شورای فرهنگ و صنعت بود. ریاست این شورا به دکتر محمدعلی نجفی که از یک سو سابقه فعالیت های فرهنگی را تجربه کرده و چندین سال نیز رئیس سازمان برنامه و بودجه بود رسید. این شورا پس از انجام کارهای مقدماتی میزگردی برگزار کرد که در آن از طیف های مختلف فکری حضور داشتند. عبدالحسین آذرنگ، سیدمحمد اعرابی، مهدی بهادری نژاد، غلامعلی حداد عادل، مسعود نیلی، محسن قانع بصیری و... نخستین هم اندیشی فرهنگ و صنعت را برگزار کردند. در این هم اندیشی که به یک میزگرد تبدیل شد، بحث های مختلفی انجام شد. با توجه به اهمیت موضوع، بخشی از سخنان محسن قانع بصیری از کارشناسان ورزیده در فرهنگ و صنعت را برای اطلاع خوانندگان ارجمند انتخاب کرده ایم که در زیر می آید:در فرصت های بعدی، سخنان دیگر افرادی که در این هم اندیشی حضور داشتند را تقدیم خواهیم کرد. یادآور می شویم، متن حاضر عیناً از کتاب چاپ شده توسط «وزارت صنایع و معادن» درج می شود.

بیشتر بخوانید »

اهل معرفت با صدای صنعت سماع می کردند!

می‌گویند مولانا آنگاه که به بازار قونیه‌ می‌رفت. با صدای صنعت سماع می‌کرد. در آن‌ زمان هنوز به دلیل نیامدن کالاهای ارزان‌ حاصل از انقلاب صنعتی، بازار ما دارای دو نیروی صنعت و تجارت بود. هنوز اهل صنعت‌ صدایشان به گوش می‌آمد و بازار از طریق دو نیروی صنعت و تجارت اداره می‌شد. به‌ اصطلاح، می‌توان چنین تعبیری را به کار برد که‌ هنوز ساختار اقتدار در بازار، دوقطبی بود. تنها با آمدن کالاهای ارزان از قرون ۱۸ و ۱۹ بود که‌ نظام بازار ایران و ملل اسلامی قطب صنعتی‌ خود را از دست داد و تجار بر آن حاکم شدند. جالب‌تر آنکه این اقتدار دوقطبی، دو گروه‌ صوفیان (یا اهل معرفت) و روحانیان (یا أهل‌ شریعت) را نیز به خود جلب کرد. معمولا قطب‌ صنعتی با صوفیان و قطب تجاری با اهل‌ شریعت وحدت می‌کردند. به همین دلیل در جوامع اسلامی قدرتمندی چون ایران، یا ترکیه‌ همیشه این دو نیرو یکدیگر را تعدیل می‌کردند. اما با آمدن محصولات ارزان و جذاب‌تر که‌ حاصل از انقلاب صنعتی بود، قطب صنعتی- صوفیان بازار از هم پاشیدند و بازار ایران یک‌ قطبی و انحصاری شد. این از هم‌پاشیدگی آثار بسیار بدی بر توان زایش و قدرت زایندگی‌ فرهنگی صوفیان و اهل معرفت گذارد. چرا که‌ پشتوانه قوی مولّد و مالی اقتصادیشان را از آنها گرفت.

بیشتر بخوانید »

مدیران زورگو، مدیران آزاده

برخی از تعاریف انسان را به چنان راه غلطی‌ می‌کشانند که گاه یک مفهوم را از تمامی بار معنوی آن تهی کرده و به اسبابی برای توجیه‌ زورگویی آدمی تبدیل می‌کنند. دو تعریف مهم‌ دربارهء آزادی و دیکتاتوری از این نوع‌اند. در نزد ما معمولا آزاده کسی است که زور نمی‌گوید، و در مقابل دیکتاتور کسی است که زور می‌گوید. درحالی‌که، هم آن‌که آزاده است ناچار است در مواردی زور بگوید و هم آن‌که زورگوست در مواردی خاص ممکن است آزادی‌هایی نصیب‌ دیگران کند. پس تفاوت آزادگی و دیکتارتوری‌ در چیست؟ اگر نمی‌توان معیار مطمئنی برای‌ ارزش‌یابی و شناسایی آن‌ها در قلمرو عمل پیدا کرد، پس باید به قلمرو درون و حوزهء نیت افراد گام گذاشت و دید در آنجا چه خبر است؟ و اتفاقا در همین منطقه درونی و برقراری ارتباط نیت با اعمال است که تفاوت این دو آشکار می‌شود.

بیشتر بخوانید »

پایان دوره پدیده وارونگی در اقتصاد سیاسی ایران

رویدادهای یک قرن اخیر نشان می‌دهند که‌ هنوز نظام زاینده اقتصاد توسعه در ایران، به دلیل‌ وجود وارونگی در ساختار روابط اقتصاد سیاسی‌ کشور پدیدار نشه است. همان‌طور که می‌دانید با ظهور جوامع مدرن، دو نیروی مهم در مقابل هم‌ قرار گرفتند که عبارت بودند از: اول نیروی سیاسی‌ -تحکمی که از سوی حکومت به سوی مردم به‌ حرکت در می‌آید، و دوم نیروی اقتصاد توسعه‌ (اقتصاد متکی به پژوهش) که از سوی جامعه به‌ سوی حکومت حرکت می‌کند.

بیشتر بخوانید »