آنچه که مربوط به مقولهء مدیریت میشود در مجموعهء نظامهای خلاق قابل بررسی است. بخصوص مدیریت برای هر سیستم ویژگی خاصی دارد. بدون این اصل مدیریت از نقش اصلی خود باز میماند. به عبارت بهتر مدیریت در فضائی میان استقلال سیستم و همکاری و تبادل آن قابل تجلی است.
بیشتر بخوانید »هایدگر و فلسفه تخریب طبیعت
در آن میدانی که تکنولوژی نسبت خود را با حقیقت به کنار می گذارد (یعنی دیگر نمی تواند خود را از طریق نقد ردیابی کند)، نیرویی آفریده می شود که جز تخریب حیات و از خود بیگانه کردن انسان حاصلی ندارد و فردیتی به وجود می آید که میدان همبستگی معرفتانه خود را در پیوند با تبار هستی شناسانه انسان فراموش می کند. حیوانی به وجود می آید که امنیت خود را بر صفحه یی لغزان و ناپایدار چنان تعریف می کند که چاره یی نیست جز آنکه به صورتی ایستا در مرکز آن قرار گیرد، آن هم در حالی که دیگران را از بلندای این صفحه زندگی ساقط کرده است. او نه صاحب آن فردیت عاشق و ذات هستی بخش، بلکه صاحب آنچنان فردیتی است که مدام ناچار است رابطه خود را برای بقایش از هستی متعالی کننده اش قطع کند.
بیشتر بخوانید »پرسشی از هایدگر؛ تکنولوژی چیست؟
پس به عبارت دیگر، هستی شناسی تکنولوژی در مرکز توجه هایدگر قرار می گیرد. از نظر او اگر نسبت ما با هستی از طریق روند وحدت و کثرت برقرار می شود، پس در تکنولوژی نیز همین روند باید مورد توجه قرار گیرد. کوشش هایدگر برای یافتن چنین روندی از تحرک، آنگاه به بن بست می رسد که وی تنها تکنولوژی معطوف به ماشین فیزیکی را مورد پرسش قرار می دهد یعنی همان اشتباهی که مارکس نیز گرفتار آن شد و نتوانست در تبیین رابطه کار با انسان؛ کار را تبدیل به متغیری خلاق کند چرا که اگر کار به صورت متغیر خلاق دیده نشود نقش فرد آشکار نخواهد شد، زیرا اتوماسیون و تکرار خصلتی جمعی است و در نهایت دیدگاه جمعی را به فردی که می اندیشد، تحمیل می کند. اگر مارکس در نهایت این خصلت جمعی- اتوماسیونی را پذیرفت هایدگر این خصلت را به چالش گرفت و از این رو تکنولوژی را سد راه تحرک به سوی هستی تصور کرد.
بیشتر بخوانید »سیلاب های تند انقلاب انرژی در راه است
انتخاب «باراک اوباما» سر و صدای زیادی در جهان و امریکا به پا کرد. شاید در آغاز چنین به نظر آید که این ماشین تبلیغاتی بوده است که توانسته است چنین کند، اما واقعیت بسی پیچیده تر از این برداشت سطحی است. برای پاسخ به این پرسش که با انتخاب آقای اوباما جهان وارد چه تحولاتی خواهد شد ناچاریم چند نکته مهم زیر را یادآور شویم.
بیشتر بخوانید »خودآموختگی؛ از ورطه های تکرار تا هاویه های توهم
موضوع اصلی در فرآیندهای زایندگی و خلاقیت اتصالی است که این روند میان میراث های گذشتگان با خواسته ها و آرزوهای آیندگان (و حتی گذشتگان) برقرار می کند. در این شرایط به همان اندازه که میراث ها قادرند برای خود حریمی از تکرار و فرومردگی در خود را پدید آورند خواسته ها و آرزوها نیز از نیروی تحمیل توهم به خودآگاه فرد راهی شده بهره مندند.
بیشتر بخوانید »اخلاق و سیاست
اهل قدرت در قدیم اگر می خواستند شخصی مسوول و صاحب اخلاق را پیدا کنند؛ شخصی را که مستعد پذیرش مسوولیتی و قدرتی باشد ابتدا به خانواده و پیشینه تربیتی اش نگاه و توجه می کردند. به عبارت بهتر آنها علاوه بر تشخیص استعداد فردی کسی که کاندیدای شغلی بود به وضع خانواده اش نیز می نگریستند. اینکه تا چه میزان آن مسوولیت در خانواده فرد کاندیدا پیشینه دارد یکی از فاکتورهای مهم انتخاب او برای تصدی شغل و قدرتی بود که باید به وی محول می شد.
بیشتر بخوانید »جایگاه علم و هنر در روند جهانی شدن
ذهن علمی و در عین حال شاعرانه هشترودی از او یک اندیشمند ویژه ساخته است. او هم از منظر تجربیات و جهان عینی همچون یک عالًم و هم از منظر آرزومندی و خیال چون یک شاعر به پدیدار ها می نگریست. از این رو برخلاف اندیشه های پوزیتیویستی حاکم بر عصر وی، او به قلمرو پدیدارشناسی نیز گام گذاشته بود و قادر بود عقل علمی را از حصارهای محدود کننده دیدگاهی زمانه اش رها کند. یک راسیونال (عقل گرا)، مقوله زمان را از حوزه عقلی خود جدا می کند و از این رو امکان تحلیل و نظور هر اندیشه را در نسبت با تاثیرات زمانه اش از دست می دهد. اما هشترودی اینچنین نبود.
بیشتر بخوانید »محسن قانع بصیری، چنین مردی است
محسن قانع بصیری، پرورده «نظام ابن سینایی» نیست او یک فن سالار و متخصص تمام عیار در رشته خود، با معیارهای مدرن است اما به نظام آموزشی و پژوهشی و نگرشی موسوم به «ابن سینایی» که دلالت بر وسعت مشرب و جامع الاطراف بودن مرد اهل اندیشه دارد، دلبسته است و این از ریشه عمیق ایرانی او برمی آید.
بیشتر بخوانید »نگاهی به تحلیل محسن قانع بصیری درباره روابط و تاثیر آثار وابستگی و مداخله جویی روابط
استادی دارم از نازنیان گمنام، مهندس محسن قانع بصیری. او ذهنی خلاق، خالی از تعصب، تئوریک و انتقادی دارد که متاسفانه در هیاهوی عصر اطلاعات(به قول خودش عصر اطلاعات که نه عصر سرطان اطلاعات) از جایگاهی که باید برخوردار نیست.
بیشتر بخوانید »وقتی نظریات مارکس رنگ میبازند
نویسنده کتاب «مارکس و تکنولوژی» نظریات مارکس درباره اقتصاد و سیاست را در عصر حاضر ناقص خواند و گفت: در عصر کنونی برخلاف گذشته، کار عامل متغیر است، نه کالا. اکنون رابطه سرمایهدار و نیروی کار با دوران حاکمیت اتوماسیون فرق دارد، زیرا سرمایهداری نظیر «بیل گیتس» با کارمندانش سر یک میز نهار میخورد!
بیشتر بخوانید »