گفتگو با محسن قانع بصیری به بهانه چاپ کتاب «مارکس و تکنولوژی»: «در جامعه ی خلاق، قدرت سیاسی ناچار به عقب رانده می شود»

محسن قانع بصیری را باید یکی از نظریه پردازان عرصه سیاست و اقتصاد و فرهنگ دانست. او با نگاهی شناخت شناسانه به ما می گوید چگونه توسعه از راه تأثیر گذاری این سه مقوله ی اجتماعی برهم ممکن می شود. نظریات او می تواند بسیاری از گره های مسائل منطقه ای و جهانی را برای ما باز کند و تعریف یک بعدی ما از مفاهیمی همچون آزادی، دموکراسی، سرمایه داری و... را اصلاح کند. پیشتر از ایشان کتاب های «پرسشی از هایدگر: تکنولوژی چیست»، «جهان انسانی و انسان جهانی» و ترجمه کتاب «سیری در اقتصاد معاصر» نوشته جان کنت گالبرایت را شاهد بودیم. اخیرا اثر جدید ایشان به نام «مارکس و تکنولوژی» با همت نشر پایان منتشر شده است. او در این کتاب حلقه ی مفقوده ی تفکر مارکس را نشان می دهد و آن را فرهنگ انتقادی می نامد. با او درباره ی نقش فرهنگ در جامعه به گفتگو نشسته ایم تا چگونگی تأثیر فرهنگ بر دو مقوله سیاست و اقتصاد را باز تر کنیم.

بیشتر بخوانید »

نقدی بر کتاب پرسشی از هایدگر؛ تکنولوژی چیست؟

مارتین هایدگر فیلسوف بزرگ قرن بیستم به زعم بسیاری از منتقدان و شارحانش به تکنولوژی از دریچه هستی شناسانه می نگریسته و از این منظر است که رویکرد وی به این مفهوم نه تنها برای خودش محلی پراعراب از توجه بوده بلکه نگاه های مخالف و موافق به خودش را نیز همواره در این راستا به حرکت در آورده است. از نظر او اگر نسبت ما با هستی از طریق روند وحدت و کثرت برقرار می شود، پس در تکنولوژی نیز همین روند باید مورد توجه قرار گیرد. پس به تعبیری کوشش وی برای یافتن چنین روندی از حرکت فکری و عقلی در باب تکنولوژی به مثابه امری که اکنون متعلق شناسایی شده است، آنگاه ابتر می ماند که نگاه به تکنولوژی از منظر وی صرفاً نگاه به ماشین و سیطره آن بر زندگی آدمی در دوره مدرن است.

بیشتر بخوانید »

ای کاش می توانستم…

ای کاش می توانستم خود را به اولین هایم برسانم آنجا که شوق بودن دانه را به درخت می رساند و هر تجربه را به آغوش آینده می سپرد. به طعم شیرین حضور در نگاه اولین یار به شنیدن اولین ترانه که قلب را به عمق رویاها فرو می برد. …

بیشتر بخوانید »

زنان و فضای موسیقی در ایران

خانه، کار، فراغت و معبر چهار رکن زیست انسانی اند. خانه قلمروی عاطفی و وابستگی آفرین دارد ضمن آن که می تواند تحت تاثیر کار تبدیل به میدانی برای فراغت و زایش شود. کار قلمرو استقلال در مبارزه با ضرورت های اجتماعی را می آفریند. فراغت که خود حاصل مازاد ارزش تولیدی کار است، می تواند در میدانی میان بازآفرینی نیروی کار تا زایش هنر فعال شود و سرانجام معبر قلمرو تجلی و ارتباط حوزه های سه گانه است.

بیشتر بخوانید »

مدل یابی برای امنیت ملی با مذاکره یا واگرایی؟

در میان تمامی مقو لات اجتماعی، هیچ مفهومی‌ چون امنیت مهم و در عین حال دستاویز نبوده است. حتی‌ حکومت‌های بد هم به مدد همین شاخص امنیت اجتماعی‌ است که وجود خود را توجیه‌پذیر می‌کنند. بااین‌حال، امنیت مقوله‌ای بسیار مهم و حساس است و به صورتی‌ کاملا مستقیم با تمامی ابعاد زندگی و تکامل اجتماعی‌ پیوند می‌خورد. باید توجه داشت که همواره آن‌ سیستمی توانایی ایجاد امنیت پایدار برای خود دارد که‌ بتواند در ارتباط با محیط و به سوی اهداف خود، دست به‌ زایش قدرت زند. هر سیستم پایداری می‌تواند، این نوع‌ از آگاهی را از طریق تبلور در سخت‌افزارهای مختلف در درون خود، به صورت قدرت آشکار ساخته و سرانجام‌ از طریق مبادله، به منابع کمیاب لازم برای امنیت خود دست پیدا کند.

بیشتر بخوانید »

نگاهی ویژه به سریال امام علی «ع»

معنویت قیامت است، عبریان‌سازی است، آشکارسازی است، «یوم تبلی السرائر» است. برخلاف سیاست که اشتیاق خود را به نهانکاری پنهان‌ نمی‌کند، معنویت تنها از طریق آشکارسازی متجلی‌ می‌شود. از همین‌روی در مقابل مادیت قرار دارد که‌ ذات آن بر تحکّم سرشته شده است و آنجا که تحکم‌ حاکم است همواره منطق‌ها خود را در پس فرامین‌ خشک و تکراری مخفی مکنند و به صورت شیشهء عمر زندگی فرمان‌دهنده درمی‌ایند. آدمی آنگاه که‌ توان فزونی دانش خود را از دست می‌دهد، آنچه را که‌ دارد مخفی می‌کند. از اینروست که قدرت سیاسی و معنوی دو تفاوت بنیادین دارند؛ قدرت سیاسی‌ همواره نیازمند مشروعیتی است که حاصل تحمیل‌ سلسله‌ای از ضرورت‌هاست. امّا قدرت معنوی خود را در ساحت هدف نشان می‌دهد. چراکه ذات آن‌ بر فزونی معرفت بر بستری از دیدگاه وحدت‌نگر نهفته‌ است. سیاست عقل جزم و خرد است، و معنویت عقل‌ فعال.

بیشتر بخوانید »

مدیریت توسعه، مدیریت محافظه کار

 در هر برنامهء توسعه‌ای برخی از امور استراتژیک‌ قلمداد می‌شوند. بر این اساس اگر استرتژی توسعه‌ کشور را در مدار توسعه صادرات تنظیم می‌کنیم، بدان‌ معنی است که پیچ همهء همهء برنامه‌ها باید در مدار همین توسعه صادرات تنظیمش ود. و یا اگر موضوع‌ مبنای توسعه براساس جایگزینی واردات است. در این صورت موضوع مهم نگاه به آن دسته از وارداتی‌ است که باید تبدیل به یک ساختار صنعتی و تولیدی‌ داخلی شده و در همین محدوده داخلی مصرف گردد.

بیشتر بخوانید »

نقدی بر مقاله آموخته‌های بن‌لادن از هایدگر!

بدترین میراثی که سیاستمداران هنگام غالب‌ شدن بر دیگر مقولات اجتماعی از خود برجا می‌گذارند، حالتی است که در آن، افراد ناتوان از زایش و خلاقیت می‌شوند (علت نیز روشن است: ساختار روابط سیاسی همیشه براساس قانون و فرمان تنظیم می‌شود) . این ناتوانی، آنها را وامی‌دارد دوغ و دوشاب را مخلوط سازند تا بتوانند اثبات کنند چیزی مهم و قابل تأمل در انبان‌ خود دارند. چنین آثاری آنگاه پدید می‌آیند که‌ رفتارهای سیاسی به قلمرو فرهنگ نفوذ کند و هر یک از حوزه‌های سیاسی بر آن شوند تا طرف مقابل‌ خود را نه از طریق نقد، بلکه از طریق اتهامات حاکی‌ از فاقد بودن پیوندهای اخلاقی یا ارزش‌های‌ معنوی، از میدان به در کنند.

بیشتر بخوانید »

در کدامین سو؟!

بخود می گفتیم با جوانی خود زنده می شویم و در پیری، با یادهایمان لبخند خواهیم زد افسوس که تمامی یادهایمان را با خاکستر کین پوشاندند  و ما حسرت زده به آدمیانی مینگریم سرگردان که در فراموشی یادهاشان گذشته را تقدیس میکنند و بر ویرانه های یادهامان سرود آینده ای …

بیشتر بخوانید »

جدل فرهنگی یا فحاشی و هتاکی؟

تفاوت و تمایز جدل فرهنگی با جدل سیاسی‌ در آن است که در جدل فرهنگی سر انجام با مکاشفه بخشی از حقیقت از طریق تحلیل و نقد روبه‌رو می‌شویم، اما در جدل سیاسی داستان‌ عبارتست از اعمال نظر یکی بر دیگری به هر طریق ممکن، و با هر وسیله‌ای که بشود، حتی اگر به حذف نیروی مقابل بینجامد. شاید غرض‌ سهراب سپهری از این‌که می‌گفت من قطاری‌ دیدم که سیاست می‌برد و چه خالی می‌رفت از آن رو بود که تنها نتیجه‌ای که جدل سیاسی دارد خالی کدرن آدمی از نیروهایی است که او را به‌ اندیشیدن وامی‌دارد.

بیشتر بخوانید »