خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : خلاقیت

بایگانی/آرشیو برچسب ها : خلاقیت

خود آموختگی و خلاقیت

مقاله ای که پیش رو دارید، نوشته محسن قانع بصیری است در مورد “خودآموختگی و خلاقیت” که این مقاله به بهانه گردهمائی هنرمندان خودآموخته که جمعه آتی ۲۵ اردیبهشت ماه، در روستای دریکنده بابل زادگاه مکرمه قنبری برگزار میشود، به انتشار می رسد: خود آموختگی اصولا مقوله ای معرفتی است که طی آن، موضوعی که باید آموخته شود چون نقطه ای روشن از انتهای خیال برجسته و برجسته تر می شود. یکی از ضعف های نظام مدرسی آن است که فاقد تحریک هدف و خواسته یا آندو به مثابه نقطه روشن برای وصال و تجلی آن می باشند و موضوع علم یا هنری را که می خواهند پرورش دهند از قلمرو خیال خارج می سازند.

بیشتر بخوانید »

خودآموختگی؛ از ورطه های تکرار تا هاویه های توهم

موضوع اصلی در فرآیندهای زایندگی و خلاقیت اتصالی است که این روند میان میراث های گذشتگان با خواسته ها و آرزوهای آیندگان (و حتی گذشتگان) برقرار می کند. در این شرایط به همان اندازه که میراث ها قادرند برای خود حریمی از تکرار و فرومردگی در خود را پدید آورند خواسته ها و آرزوها نیز از نیروی تحمیل توهم به خودآگاه فرد راهی شده بهره مندند.

بیشتر بخوانید »

ISO؛ نوعی جدید از تقلید، یا…؟

آنچه که مربوط به مقولهء مدیریت می‌شود در مجموعهء نظام‌های خلاق قابل بررسی است. بخصوص‌ مدیریت برای هر سیستم ویژگی خاصی دارد. بدون این‌ اصل مدیریت از نقش اصلی خود باز می‌ماند. به عبارت بهتر مدیریت در فضائی میان استقلال سیستم و همکاری و تبادل آن قابل تجلی است.

بیشتر بخوانید »

هنر از هنر تا جامعه

رابطه هنر با فرد و جامعه همواره رابطه ای بحث انگیز بوده است، علت شاید وجود تضادی است که میان قلمرو فرد و خلق و درک اثر هنری با مقولات دیگر اجتماعی بویژه سیاست وجود دارد. این تضاد ها ناشی از این نکته مهم است که برای سیاست تمامی پدیدارها تنها به وسیله تبدیل میشوند(به همین دلیل نیز سیاست یک دستگاه زاینده قدرت تلقی نمیشود، سیاست در حقیقت یک دستگاه مبدل قدرت اقتصادی به نظم اجتماعی آنهم، از نوع تحمیل شده و قانونی آن است). در حالیکه در فرهنگ موضوع معکوس است.

بیشتر بخوانید »

ارتباط ناپایدار ثروت با نیروی تغییر

آنچه که باید آن را مهم‌ترین معظل مدیریت نامید، حاصل تضاد و درگیری‌هایی است که میان دوگرایش عادت و تغییر (خلاقیت) در درون‌سازمان پدید می‌آید. این تضاد نه تنها به دلیل ضرورت‌ وجود این دو خصلت شکل می‌گیرد بلکه عوامل درونی نیز بن‌ مایه‌های نوعی مقاومت در برابر تغییر درسازمان کار را می‌آورند. به‌ ویژه در کشور ما که بیشتر نهادها وسازماه‌های دولتی، شبه‌ دولتی‌اند و به علت تغییر جایگاه بیمارگونه دو انگیزه مادی و معنوی در این‌سازمان‌ها این معضل با نیروی بیشتری در مقابل‌ ساختار مدیریت قرار می‌گیرند.

بیشتر بخوانید »

مدیریت از نیروی ثبات تا تغییر

می توان مدیریت را علم رابطه میان ثبات و تغییر در عرصه سازمانهای کار تعریف کرد. در مدیریت همواره با دو هسته متضاد و پارادوکس روبروییم. از یکسو هدف کار همواره با پدیده ای به نام تغییر روبرو است و از سوی دیگر امنیت و ثبات یکی از بایست های مهم مدیریت است. هر مدیری به ناچار باید با این دو هسته متضاد آشنا شده و روبرو گردد تا بتواند استراتژی و تاکتیک های خود را پیاده کند. مدیرانی هستند که فکر می کنند این دو مقوله جدا از یکدیگر هستند. آنها نمی دانند به ناچار با بحران های حاصل از جدال این دو نیرو روبرو خواهند شد. حتی در حیات هم چنین نیست، پس چگونه می توان در قلمرو روابط اجتماعی این دو مقوله را از یکدیگر جدا کرد.

بیشتر بخوانید »

ارزش ایده در خلق برند

ساختار تولید ثروت اجتماعی یا همان نهادهای کار دارای سه نیرو است. که عبارتند از: نیروهای زایش (پژوهش)، تبدیل (تولید) و مبادله (تجارت). با اندکی دقت می توانید حاصل فعالیت این سه نیرو را به شرح زیر توصیف کنید. توسط نیروی زایش قدرت جدید پدید می آید. این قدرت در …

بیشتر بخوانید »

از محیط خلاق تا محیط بحرانی

شاید هیچ علمی به اندازه مدیریت با رابطه فعال میان اندیشه و تجربه روبرو نیست. علت نیز روشن است سوژه اصلی و تم فعالیت مدیران انسانها هستند. انسانها تنها سوژه شناخت نیستند، بلکه هر انسان خود ذاتی شناسنده است و از این رو درمیان متغیرهای جهان متغیری نمی شناسید که به اندازه انسان دستخوش تحول مدام باشد. او روزی شاد و روزی غمگین است روزی عصبانی و ساعتی دیگر شاد داشت. آنچه که باز هم موضوع را پیچیده تر می کند انست که به انسان نمی توان چون ماشین نگریست و از او توقع داشت چون پیچ و مهره های یک ماشین فیزیکی کاری خاص را مدام تکرار کند انسان بواقع موجود حیرت انگیزی است. علت آنست که او ذاتاً پرسش گر و خلاق است و اگر این خصیصه او بدرستی آشکار نشود آنگاه خود دستخوش از خود بیگانگی شده و به عاملی برای تخریب بدل می گردد. تنها یک پرسش بدون پاسخ بود که آدمی از بهشت راند و او را در گرداب ضرورت های عالمی زمینی سرگردان کرد.

بیشتر بخوانید »

بسترهای مناسب برای ظهور فساد

فساد مقوله‌ایست که به دلیل فقدان یک سیستم‌ هدایت و رهبری مسلح به نقد و تحلیل، گاه چون‌ تقدیری ظهور می‌کند و گاه چون غده‌ای سرطانی از گوشه‌ای از سیستم؛ همچون خواستی که هنوز جایگاه‌ صحیح زمانی و مکانی ظهور خود را نیافته است.

بیشتر بخوانید »