مسئلهی تکنولوژی در سنت روشنفکری ایران، همیشه بغرنج بوده و در بسیاری از موارد نتوانسته مرز خود را از گفتمان ارتجاعی و ضدتجدد که بعدها سلطهی سیاسی نیز یافت، جدا کند. انجام عملیاتهای فضایی اخیر در کشورهای مختلف از جمله در امارات و آمریکا و فرستادن کاوشگر به سطح سیارهی مریخ، برخی از گزارههای آشنا در نزد برخی از اندیشهورزان چپ دربارهی تکنولوژی را زنده کرده است و مطالعه برخی از یادداشتها موجب شد من این پرسشها را با خودم مطرح کنم: آیا میتوان شوق دیدن عکسها و تصاویری که کاوشگر مریخ برای ما فرستاده است را نادیده گرفت و آن را یکسر به منافع قدرت سیاسی ربط داد؟ آیا عطش ما برای فهم امکانات و وسایلی که چنین کاوشی را ممکن کرده است، صرفا ناشی از سادگی ماست و اینکه ما مسحور تبلیغات رسانهها قرار گرفتهایم؟ آیا میل به مکاشفه صرفا میل به تخریب طبیعت و سلطه بر آن است؟
بیشتر بخوانید »هایدگر و فلسفه تخریب طبیعت
در آن میدانی که تکنولوژی نسبت خود را با حقیقت به کنار می گذارد (یعنی دیگر نمی تواند خود را از طریق نقد ردیابی کند)، نیرویی آفریده می شود که جز تخریب حیات و از خود بیگانه کردن انسان حاصلی ندارد و فردیتی به وجود می آید که میدان همبستگی معرفتانه خود را در پیوند با تبار هستی شناسانه انسان فراموش می کند. حیوانی به وجود می آید که امنیت خود را بر صفحه یی لغزان و ناپایدار چنان تعریف می کند که چاره یی نیست جز آنکه به صورتی ایستا در مرکز آن قرار گیرد، آن هم در حالی که دیگران را از بلندای این صفحه زندگی ساقط کرده است. او نه صاحب آن فردیت عاشق و ذات هستی بخش، بلکه صاحب آنچنان فردیتی است که مدام ناچار است رابطه خود را برای بقایش از هستی متعالی کننده اش قطع کند.
بیشتر بخوانید »