شنیدهایم که در نوکراتیک، یکی از شهرهای مصر، خدایی کهن بوده است به نام توت... روزی «توت» به نزد «تاموس» فرمانفرمای مصر علیا آمد و هنرهایی را که اختراع کرده بود به او باز نمود و خواست که پادشاه فرمان دهد تا آن هنرها به مردم مصر آموخته شوند. «تاموس» از آثار و فواید هنرها پرسیدن گرفت و چون توت آنها را شرح داد تاموس پارهای را پسندید و پارهای را نه.
بیشتر بخوانید »نظام آموزشی و مدلهای آموزشی حجاب آفرین
یادم میآید در کلاس چهارم دبیرستان در درس شیمی تجدید شدم. این خود علتی بود که نشان میداد من از این درسگریزانم. خدایش بیامرزد در دبیرستان دارالفنون معلمی بود به نام «کوشا»، روز اول که آمد سر کلاس طوری درس میداد که گاه ما خندمان میگرفت. معلمانی که تا به حال دیده بودم میآمدند و خیلی جدی و خشک درسشان را میدادند و میرفتند. اما این معلم با سوژه درسش حرف میزد میآمد و مینوشت متان، بعد میرفت ته کلاس و شروع میکرد به گفت و گو با متان. متان تو چه هستی؟ از کجا پدید آمدی؟
بیشتر بخوانید »تربیت گلخانهای در خانه و مدرسه!
دوستی هم داری؟ با خونسردی بسیار گفت: نه. بسیار متعجب شدم، به او گفتم: این مشکل توست، یا دوستیابی مشکل بقیه هم کلاسیهایت هم هست؟
بیشتر بخوانید »