میگویند مولانا آنگاه که به بازار قونیه میرفت. با صدای صنعت سماع میکرد. در آن زمان هنوز به دلیل نیامدن کالاهای ارزان حاصل از انقلاب صنعتی، بازار ما دارای دو نیروی صنعت و تجارت بود. هنوز اهل صنعت صدایشان به گوش میآمد و بازار از طریق دو نیروی صنعت و تجارت اداره میشد. به اصطلاح، میتوان چنین تعبیری را به کار برد که هنوز ساختار اقتدار در بازار، دوقطبی بود. تنها با آمدن کالاهای ارزان از قرون ۱۸ و ۱۹ بود که نظام بازار ایران و ملل اسلامی قطب صنعتی خود را از دست داد و تجار بر آن حاکم شدند. جالبتر آنکه این اقتدار دوقطبی، دو گروه صوفیان (یا اهل معرفت) و روحانیان (یا أهل شریعت) را نیز به خود جلب کرد. معمولا قطب صنعتی با صوفیان و قطب تجاری با اهل شریعت وحدت میکردند. به همین دلیل در جوامع اسلامی قدرتمندی چون ایران، یا ترکیه همیشه این دو نیرو یکدیگر را تعدیل میکردند. اما با آمدن محصولات ارزان و جذابتر که حاصل از انقلاب صنعتی بود، قطب صنعتی- صوفیان بازار از هم پاشیدند و بازار ایران یک قطبی و انحصاری شد. این از همپاشیدگی آثار بسیار بدی بر توان زایش و قدرت زایندگی فرهنگی صوفیان و اهل معرفت گذارد. چرا که پشتوانه قوی مولّد و مالی اقتصادیشان را از آنها گرفت.
بیشتر بخوانید »
وبسایت محسن قانعبصیری معرفتشناس، شیمیدان، نویسنده و نظریهپرداز