اخلاق در مدیریت

آن چه که یک مدیرموفق را از دیگر مدیران جدا می سازد، قدرت او در تنظیم رابطه با دیگران است. غرض از رابطه با دیگران استفاده از نوعی اخلاق ارتباطی است که می تواند بیشترین ظرفیت بالقوه را برای مدیر تدارک ببیند. او لزومی نمی بیند روابط خود را تا مرحله روندی که انقطاعش می نامیم پایکن آورد. برای او هر انسانی میتواند مقطعی خاص به عنوان یک ظرفیت قابل فعال در نظر گرفته شود. بنابراین برای یک مدیر خوب چیزی به نام دشمنی وجود ندارد. برعکس همه انسان ها برای او منبعی اند که یا به کار آمده اند یا قابل بکارگیر تحت شرایطی خاص اند.

بدین ترتیب موضوع اخلاق در مدیریت ، موضوع هنر امتناع از آنتاگونیستی کرون ( به جدال انجامیدن) روابط است. برای مثال مدیری که می خواهد کادری  را از کاری ساقط کند، بدان معنی نیست که باید با شمشیر به سویش رود و او را قطع دم کند یا با تیغ بحران برکنار سازد. بلکه برعکس مدیر مذبور برایش مراسمی از تجلیل هم است پا می کند و او را به صورتی از آن کار دور می سازد که با ظاهری خوش محیط را ترک کند. در این شرایط او میتواند به عنوان یک ظرفیت برای آینده پس انداز شود و تا حد زیادی از توطئه و تخریب وی جلوگیری می گردد.

پس موضوع روابط انسانی در مدیریت دو حول سه اصل مهم دور می زند:

1- شناسائی ارزش های خاص هر نیروی انسانی

2- روش های بکارگیری این نیروها

3- روش های جدا شدن و پس انداز کردن نیروها

در این شرایط هر نوع جدائی آنتاگونیستی میتواند خطر برای سازمان و مدیر محسوب شود، چرا که بر امکان تهاجم غیر قابل پیش بینی کادرهای اخراج شده خواهد افزود. به طوری که این روندهای جداسازی ماهیت اقتصادی و بیشتر سیاسی اند. چرا که در سایت موضوع تولید قدرت مطرح نیست بلکه موضوع تبدیل قدرت است که تاثیرگزار است. ازاین منظر در قلمرو و سیاست هرنیروئی تا آنجائی که قابل تحمل است که قدرت محدود خود را در اختیار مدیر قرار دهد. در اقتصاد و پژوهش وضع چنین نیست ، چرا که موضوع زایش قدرت جدید است. بنابراین هر متغیری که بتواند دست به زایش قدرت زند خود نیز در آن سهمی خواهد داشت و بر نقش او افزون می شود.

در حالی که در سیاست موضوع افزایش قدرت هر کادری به معنی از دست رفتن جنبه ای از قدرت از حوزه ای دیگر و قطبی شدن جریان تحولات آن است. در این شرایط مدیر سیاسی احساس خطر می کند و با کادر خود رابطه ای جدال آمیز و حذفی برقرار می سازد که متاسفانه موجب فروریزی اخلاق در صحفه کار میشود.

نتیجه این که عرصه های اقتصادی پژوهشی می توانند از اخلاق ارتباطی بهتری نسبت به عرصه های مجرد سیاسی بهره مند باشند و به همین دلیل هر چه سیاست از اقتصاد و پژوهش تاثیر پذیرد، بیشتر صاحب اخلاق خواهد شد.

مجله مدیریت