“پس اندر وزارت معمار و دادگر باش تا زبان تو همیشه دراز باشد و زندگانی تو بی بیم بود، که اگر لشگر بر تو بشورند، خداوند را ناچار دست تو کوتاه باید کرد تا دست خداوند تو کوتاه نکند. پس آن بیداد نه بر لشگر کرده باشی و آن توفیر تقصیر کار تو گردد. پس خداوند را بعثت کن (پادشان را برانگیزه) بر نیکوئی کردن با لشکر که:
پادشاه به لشگر آبادان باشد و ده به دهقان-پس در آبادانی کوش و جهانداری کن و بدان که، جهانداری به لشگر کردن و لشگر به زر توان داشت و زر به عمارت کردن به دست توان آوردن و عمارت به داد و انصاف توان کرد. از عدل و انصاف غافل مباش. ‘‘
در متن فوق که از قابوسنامه انتخاب کردهایم. نکتهای بس مهم نهفته است که لازم است در اطراف آن شرحی ارائه شود. صاحب قابوس نامه رابطه میان سه قدرت فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را به صورت خلاصه چنین توضیح میدهد که قدرت سیاسی(جهانداری با لشگر) بدون پشتوانه قدرت اقتصادی (پول) به دست نمیآید و قدرت اقتصادی خود حاصل تولید است و تولید به عدل و انصاف پیوسته است که خود مقولاتی از جنس فرهنگاند. بدین ترتیب بدون قدرت فرهنگ که زمینه را برای ثبات و امنیت در جهت تنظیم رابطه میان قابلیت و توانایی تولید با منابع اقتصادی فراهم میسازد نمیتوان به یک میدان پایدار و زوایای ثروت
دست یافت. در نگاهی دیگر از آنجائیکه سیاست مقوله ایست مصرفکننده قدرت (سیاست دستگاه مبدل قدرتهای اقتصادی و فرهنگی به امنیت اجتماعی و نیروی قانون است البته در شرایطی که دچار توهم قدرت در خود نشود) بنابراین نیاز خود را به قدرت از طریق مالیات از همان قدرت اقتصادی ارضاءمیکند. بدین ترتیب فقدان عدالت میان قابلیتهای فردی برای زایش قدرت با منابع اجتماعی به فقر اقتصادی فرجام پیدا میکند. طبیعی است که فقر اجتماعی موجب بحران میشود. در این شرایط نه تنها قدرت سیاسی منبع تولید قدرت برای خود را از دست داده، بلکه ناچار است منابع در دست خود را هم صرف برخورد با همین بحرانها کند. بیسبب نبود که در عصر انقلاب صنعتی، دولتهای غربی توانستند بر دنیا تسلط پیدا کنند. آنان به منبع زاینده قدرت اقتصادی دست یافتند و به تدریج نه تنها اقتصاد توسعه بود که توانست قدرت سیاسی را از دردسر برخورد با ضرورتهای داخلی رها سازد، بلکه مدام منبع قدرت بیشتری برایش فراهم کرده و او را از محتوی اجتماع به دامنههای ناشناخته انتقال میداد. و این در حالی بود که قدرتهای سیاسی نظیر قدرتهای موجود در کشور، مدام با از دست دادن منابع تغذیه کننده خود روبرو بوده و خزانهشان تهی از قدرت اقتصادی برای تحرک میشد.
در زیر تصویری از رابطه میان این سه قدرت ارائه داده ایم:

نشریه: مدیریت آذر و دی ۱۳۸۵