ساعت از تیک و تاک تکرار تا تجسم هستی
زمان سفری به گذشته
زمان به صورت مختلفی ظاهر می شود. اما دو صورت آن بسیار مهماند. یکی زمان فیزیکی یا زمان مقدر یعنی همان اکنون هایی که مستقل از ما در حال گذر است و سرانجام ما را میبلعد و دیگر آن زمان که در مساحت شناختی درک میکنیم. در این شماره و شمارههای بعدی به موضوع زمان میپردازیم. بهویژه توجه داشته باشیم که اختراع ساعت و جهانی شدن کاربرد آن بر سرعت ارتباطات و مبادلات میان حوزههای مختلف تمدنی بشر افزود و طبعا صنعت گردشگری نیز به کمک همین جزئیات توسعه پیدا کرد.
شهر «لاشودوفو» در فرانسه از آن رو مشهور است که یکی از بزرگترین موزههای ساعت جهان در ان واقع شده است. علت شاید آن باشد که بیش از چهارصد سال، بخش عمدهای معیشت مردم این شهر از راه ساخت قطعات ساعت تامین میشده است. در طی این مدت مردم هم کشاورزی میکردند و هم فطعات مختلف ساعت را تولید میکردند.
این قطعات ساخته شده و سپس به شهرهای دیگر فرانسه و سوئیس ارسال میشد تا عمل مونتاژ و ساخت ساعت، آن شهرها انجام شود. کارنامه کار این مجموعه، ساخت بیش از بیست مدل ساعت بود.
امروزه شهر لاشودوفو شهری تاریخی محسوب میشود، چرا که روند تکنولوژی ساعت سازی سالها است که تغییر کرده است. هنگامیکه پا به موزه ساعت این شهر میگذارید با زمانسنجهای مکانیکی از کار افتادهای روبرو میشوید که روزگاری داشتن یکی از آنها در خانه یا محل کار نشانه تشخص اهل آن خانه یا محل کار بود.
هنگامیکه اولین ساعتهای مکانیکی ساخته شدند، هیچ کس نمیتوانست تصور کند که نقش ساعت در ظهور انقلاب صنعتی و سازمانهای کار مدرن تا چه حد مهم و حیاتی است. بسیاری از علوم طبیعی و تقریبا تمامی ساختارهای صنعتی بخش عمدهای از پیشرفت خود را مدیون همین ساعتهای مکانیکی اولیه بودند.
ظهور اولین ساعتها
«هرودوت» که چهارصد سال پیش از میلا مسیح میزیست، روایت میکند که «یونانی»ها به تقلید «با بلی»ها روز را به ۱۲ ساعت تقسیم میکردند. آنان شب را نیز به گونهای دیگر تقسیم میشد. اگر روز در حوزه قدرت سازمانهای کار و زندگی عمومی بود، در عوض شب از آن نظامیان بود. در آن تاریخ این دو گروه نگاه متفاوتی به زمان داشتند. نکته مهمتر اینکه زمان از واحد ساعت به واحدهای کوچکتر تقسیم نمیشد، چرا که این نوع از تقسیمبندیهای کوچکتر بیشتر حاصل نیازهای علمی و فنی بود.
در زمانهای گذشته مردم برخلاف امروز زمان را نه بر محور عدد بلکه به محور حالت و کیفیت شناسایی میکردند به عبارت بهتر زمان امری بود که توصیف آن نه به کمیت که به کیفیت نیاز داشت. حضور اصطلاحاتی چون «خروس خوان»، «برای زمان سحر»، «وقت خرید»، «وقت شام»، «سرچراغ(غروب)» و «وقت خواب» در گفتگوهای روزمره در باب زمان زیاد به کار برده میشدند.
«دیوژن» میگوید: ساعت آفتابی را برای اولین بار «آنا کسیمندر» به یونان وارد کرد. جالب آن است که هر دو فیلسوف از فیلسوفان طبیعتگرای اولیه یونان بوده و به دقت نظر مشهور بودند. به هر صورت بابلیها (از تمدنهای سومری، آکدی) بودند که ساعت آفتابی را اختراع کردند و زمان روز را به دوازده ساعت تقسیم کردند. رویدادی که بعدها الگوی تقسیم زمان در تمامی جهان شد.
دویست سال قبل از تولد مسیح بود که سر و کله اولین ساعتهای آفتابی در روم نیز پیدا شد. صد سال پس از آن ناظر به کاربر در ساعتهای قطرهای (کلیس هیدرا) در میدانبها و معابر عمومی شهرهای روم میشویم. این خود نشانهای از آن بود که در آن زمان دیگر ساعت صرفا یک شی تجملی محسوب نمیشد، مردم کوچه و بازار نیز با طرز کار وی آشنا شده بودند.
یکی از اقدامات اکثر امپراطوران روم نصب ساعتهای بزرگ و کوچک در نمای بیرونی ساختمانهای مهم بود. ساعت آفتابی نه تنها یک ساعت بود بلکه با توجه به چرخشهای زمین در فصول مختلف میتوانست نشانگر تحرکهای متواتر فصول نیز باشد. آنها هم ساعت بودند و هم تقویم. یکی از زیباترین این نوع ساعتها که نشان دهنده نصف النهارها و فصول نیز بود متعلق به قرن ۱۸ میلادی است. این ساعت در «سانتا ماریا»ی روم (ایتالیا) حفظ و نگهداری میشود. ساعت مشابه دیگری نیز در بازاری مجاور شهرداری شهر برگامو ایتالیا نصب شده که یکی از جاذبههای توریستی این شهر محسوب میشود.
ساعتهایی که نصف اینها را نشان میداد برای مسافران و گردشگران آن زمان اهمیت زیادی داشتند، چرا که با استفاده از آنها و مقایسه دو ساعت در دو موقعیت میتوانستند فاصله میان این دو مکان را محاسبه نمایند. این عمل از طریق مقایسه فاصله ایندو موقعیت جغرافیایی نسبت به خط استوا محاسبه میگردید.
از همان زمانها به تدریج ساعتها به محاکم قضایی نیز راه یافتند، ارزش آنها در این نکته بود که رئیس دادگاه میتوانست عدالت زمانی را برای مدعی العموم و وکیل مجرم رعایت کرده و زمانهای یکسانی به هر دو اختصاص دهد. به علاوه حضور به موقع در جلسات شوراهای شهری بسیار مهم تلقی میشد بنابراین ساعتها از همان آغاز وسیلهای مهم برای دیوانسالاران حکومتی محسوب میگردید.
در این میان ساعتهای قطرهای از دقت بیشتری نسبت به ساعتهای آفتابی برخوردار بودند، ضمن آنکه در زمانهای ابری و شبها از ساعتهای آفتابی بهره گیرند، به همین دلیل در اکثر آزمایشهای علمی برای محاسبه زمان از ساعتهای قطرهای بهره میبردند. مثلا برای محاسبه زمان مشخص برای اندازهگیری تعداد ضربان قلب واحد زمان استفاده از ساعتهای آفتابی امکانپذیر نبود.
«سیبرون ساخت اولین ساعت مکانیکی که بر اساس حرکت خورشید تنظیم شده بود را به «ارشمیدس» نسبت داده است. او در کتاب جمهوری خود مینویسد:
«گرچه از کارکرد این دستگاه چیزی نمیدانم، اما دانشمندی چون ارشمیدس که به هزاران هنر آراسته بود باید چنین زمان سنجی را ساخته باشد.»
در مورد ساعتهای مکانیکی نیز تنها میدانیم که این ساعتها حدود قرن سیزده میلادی در اروپا اختراع شدند. در آن زمان صنعت هنرهای دستی هنوز به اندازه دانش نظری، آنقدر اهمیت پیدا نکرده بودند که رویدادهایشان ثبت و ضبط شود. به همین دلیل از تاریخ دقیق اختراع دوربین و عینک نیز بیخبریم. در حقیقت در عصر «فرانسیس بیکن» و «دکارت» بود که فاصله ژرف میان تئوری و عمل کم و کمتر شد. ظهور اختراعات بسیار و از این دوره اثر مستقیم و غیرمستقیم آنها بر اقتصاد سیاسی خرد و کلان اجتماعی (همان رویدادی که انقلاب صنعتی مینامندش)، توانست اهمیت زمان و رابطه آن با عمل را آشکار سازد. این رویدادها به ویژه بر علوم طبیعی آن زمان تاثیری همه جانبه گذارد. اگر بخواهیم به اهمیت ساعت در این دوره پی ببریم باید بر این نکته تاکید کنیم که این ساعت بود که گسترش کاربرد دقت در ساخت آن، توانست رابطه بسیار مهم میان علم و صنعت را آشکار ساخته و روشهای زایش و قدرت از این رابطه را فاش نماید. این دو میدان مهم، یعنی علم و صنعت که سالها و قرنها جدا افتاده از خود روزگار میگذرانیدید سرانجام توانستند در حجره ساعت آغوش بر یکدیگر بگشایند و فرزندی چون انقلاب صنعتی را به بشر ارزانی دارند.
اولین ساعتها
اولین ساعتها بمانند اولین های هر چیزی به صورتی تجملی وارد زندگی اجتماعی شدند، اصولا هر چیز کمیابی اول از این مسیر عبور میکند. برعکس، آنچه که موجب تاثیرگذاری مستقیم ساعت بر زندگی و کارجوامع گردید، ظهور تولید کلان و بیشمار در صنعت بود. این ساعت و تولید کلان آن بود که نشان داد زمان صرفا چیزی طبیعی نیست. بلکه فاکتوری اجتماعی و مهم است. به عبارت بهتر نه تنها تولید اتوماسیونی و کلان موجب بروز نیاز بیشتر به حماسه زمان در کار گردید، بلکه همین روند خود توانست ساعت را از تولیدی فردی به تولیدی کلان و کارخانهای ارتقا دهد. بدین ترتیب تعداد ساعت زیاد و قیمت آن کاهش یافت. به طوریکه زمینه برای کاربرد عمومی آن آماده گردید.
اگر تنها یک نفر از زمان آگاه بود، اهمیت آن آشکار نمیشد. زمان آنگاه مهم میشود که همه مردم جامعه بتوانند از حضور و اندازه آن آگاه شوند. بنابراین این ظهور ساعت بود که به رشد و توسعه آگاهی جمعی کمک بسیار کرد.
«ماکس وبر» اولین جامعه شناسی بود که به نقش و اهمیت زمان در ایجاد نهادها و سازمانها مدرن و چگونگی شکلگیری آنها پی برد. یکی از مهمترین مفاهیم در شکلگیری سازمانهای مدرن کار ظهور پدیدهای به نام همزمانی است، نظم کار مدرن بدون هم زمانی، بدون کاربرد ساعت، مقدور نمیشود. تنها آنگاه که ساعت به طور جدی در سازمانهای کار حضور پیدا کرد، پدیدههای مهمی چون نظم، هماهنگی و بهرهوری قابل اندازهگیری شدند.
پس از ساعتهای غول آسای برجهای شهرها نوبت به ساعتهای شخصی از جیبی تا مچی رسید. از این زمان به بعد ساعت به صورت نمادی از تجدد و تشخص فرد ظاهر گردید. در همین زمانها بود که «بنیامین فرانکلین» جمله معروف خود را درباره زمان عنوان کرد:
«زمان پول است»
تا پیش از آن میدانستند اتلاف زمان جبران ناپذیر است اما این اتلاف قابل اندازهگیری نبود. در اواسط قرن چهاردهم«فرانسیسکو پتراکا» گفت:
«زمان جوهر زندگی است و اتلافش جبرانناپذیر است»
به تدریج این نظر ظاهر شد که اتلاف زمان جبرانناپذیر است زمان تنها مقولهای است که نمیتوان آن را با پول خریداری کرد. مرگ چیزی جز از دست دادن زمان نیست. به همین دلیل ساعت شکسته به نمادی از مرگ و شوربختی تبدیل گردید.
ساعت شنی بعد از ساعت آفتابی اختراع شد. بنا به نظر مورخان اثری از آن در دوران باستان دیده نمیشود. با این حال باید توجه داشت که هدف از اختراع ساعتهای مکانیک و شنی آن بود که بتوانند وسیلهای قابل دسترس برای محاصبه زمان و به ویژه واحد ان یعنی ساعت داشته باشد.
ساعت اولین استاندارد مشترک جهانی
یکی از معضلات کاربرد ساعتهای اولیه ان بود که اندازه واحد هر ساعت با توجه به مکان و عرضهای جغرافیایی بالاتر نسبت به عرضهای جغرافیایی پائینتر تغییر میکرد و بهطوریکه کمیت و اندازه یک ساعت در این دو میدان به یک اندازه نبوده به علاوه تغییر فصول نیز طول یک روز را زیاد یا کم میکرد و با کم و زیاد شدن طول یک روز نیز واحد ساعت کم و زیاد میشد. این معضلی بود که نمیگذارد، جهان از یک زمان سنج مشترک بهره برد.
ساعت شنی اولین وسیلهای بود که میتوانست یک استاندارد مشترک زمانی پدید آورد چرا که مکانیسم حرکت آن نه به تغییرات متغییر نور آفتاب بلکه به نیرویی جاذبه متکی بود. جالب آنکه ساخت ساعت شنی با ساخت عینک و شیشه و تقریبا به صورت همزمان تکامل یافته است. در آغاز عینک نشانهای از خردمندی و شیشه پنجرهها به صورت نمادی از رفاه درآمدند. ساعت شنی نیز به نشانهای از نظم و پایداری تبدیل گردید دو پدیدهای که میتوانستند نشان از اتکا به نفس و اعتدال تلقی شدند. چنین بود که، خردمندی، رفاه و نظم به صورت سه عامل مهم و سه ارزش مهم در انقلاب صنعتی درآمدند.
امروزه حتی برای یک کودک دبستانی کاربرد ساعت و انظباط امری ضروری است. اما در قرون وسطی حتی صومعه نشینان دیرها از چنین نظمی بهره نداشتند. کودک دبستانی امروز بهتر از تارک دنیاهای قرون دوازدهم و سیزدهم مفهوم نظم زمانی را درک میکند. با این حا تمایل به نظم در صومعه، گروهی از مورخین را بر آن داشت که بگویند: اولین ساعتهای مکانیکی در صومعهها ظاهر شدند، از نظر آنان علت نیاز صومعهها به ساعت مکانیکی، تعیین وقت عبادت در شب بود. آنها در شب نمیتوانستند از ساعتهای خورشیدی بهره جویند.
خودکاری- اتوماسیون و ساعت
اولین توقعی که از ساعت داریم این است که به صورتی تکراری و متوالی با حرکتی مکانیکی بتواند زمان و استمرار آنات را اندازهگیری کند . ساعتهای مکانیکی این قابلیت را داشتند که در این مسیر تکامل پیدا کنند. اهمیت ظهور این ساعتهای مکانیکی غول آسا آنقدر بود نه تنها نشان دهنده زمان بودند بلکه به سرعت صدای زنگ خود را جانشین ناقوس کلیسا میکردند، مهمترین نمونه آنها ساعتی غول آساست که هنوز هم در کلیسای نتردام وجود دارد. در آغاز تنها صدای زنگ بود که نشان از گذر هر ساعت میداد سپس به آن صفحه علامات و عقربهها نیز اضافه شد تا اجزا کوچکتر نیز قابل اندازهگیری و عرضه باشند.
اولین زمان سنجی که بهطور خودکار تمام شبانه روز را پیوسته اندازهگیری میکرد و در هر ۶۰ دقیقه یک بار زنگ مینواخت ساعتی بود که در سال ۱۳۳۶ میلادی در کلیسای «سنت گاتاردو» میلان ایتالیا به کار افتاد. البته در سال ۱۳۰۶ ساعت مکانیکی قدیمتر در برج کلیسای «سنت ایوس تورگیو»ی همین شهر نصب شد که به مانند ساعت قبلی کامل نبود. به هر حال از این زمان به بعد بود که مفهوم کیفی زمان به مفهوم کمی در واحدهای تکرار تبدیل شد.
به سرعت این ساعتها و حضورشان بر بناهایی چون شورای شهر، به ویژه در ایتالیای شمالی به صورت نمادی از فرهنگ و مدنیت شهرها درآمد. به طوری که ویران کردن این برجهای ساعت توهین آمیزترین رفتاری بود که یک فاتح یا فرمانروای بیگانه نسبت به حاکم شهر انجام میداد. آنها نماد استقلال دولت شهرهایی شدند که نطفههای انقلاب صنعتی را در خود می پروراندند. کار به جایی رسید که مجازات نافرمانی یک شهر، به صورت محرومیت آنها از داشتن برج ساعت بروز میکرد. حتی رقابت بین این دولت شهرها از طریق ساخت بهتر و تجملیتر برجهای ساعت بروز میکرد. اگر شهری متوجه میشد که همسایهاش برج ساعت بهتری ساخته است بلافاصله دست به کار میشد. تا از وی عقب نیافتد.
به هر حال تا سال ۱۴۱۰ میلادی تمامی شهرهای بزرگ اروپا صاحب حداقل یک ساعت بزرگ عمومی شدند. در آن زمان در تمامی اروپا تنها یکصد شهر با جمعیتی بیش از ده هزار نفر وجود داشت.
نیروی تحرک ساعتهای مکانیکی، شنی و جیوهای همان نیروی جاذبه بود (بجز ساعتهایی که با فنر و یا نیروی الکتریکی کار میکنند) در حدود سالهای ۱۲۸۰ تا ۱۳۰۰ بود که توانستند به تکنولوژی ساخت رگلاتور تور برای انتقال منظم نیروی جادبه به ساعتها بهره گیرند. اولین رگلاتور همان آهنگ نوسان کننده بود که «فولیت» نام داشت. برای انتقال مرتب این حرکت لنگری، از یک شاهین که مرتب در نوسان بود استفاده میکردند.
اختراع این رگلاتور در درون ساعت آنقدر مهم بود که برخی از صاحبنظران اعلام داشتند مخترع اصلی ساعت همان کسی است بوده که این شاهین لنگری را ساخته است. (رگلاتور). حتی برخی از مورخان فرهنگی-تکنولوژیکی این نظر را دارند که رگلاتور همان نقشی را در ساعت بازی میکند که شرم و قوانین تمدن نسبت به غرایز فرد انجام میدهند. زیرا تسلط بر خویش و توان به تاخیر انداختن کامجویی از بالاترین ویژگیهای تمدن است.
اگر بخواهید اثر حضور ساعت در زندگی عمومی را ملاحظه کنید، میتوانید حضور رویدادهای زیر را در فرهنگ اروپا ملاحظه کنید.
۱- استفاده از زمانهای خاص برای آموزش کودکان و سایرین تا اخرین مراحل آن.
۲- استفاده از ساعت برای تنظیم قراردادها و ملاقاتها.
۳- ساعت و حضور آن در سازمانهای کار بدون ساعت نظم کار جمعی نامفهوم است. بنابراین تا پیش از عمومی شدن ساعت کار. سازمانی نمیتوانست مفهومی داشته باشد.
۴- پیوند زمان به اخلاق زندگی ارتباطی و ارزش پیدا کردن زمان (زمان را به بطالت نگذرانید)
۵- حضور ساعت (در آغاز ساعت شنی) در کنار میز خطابه معلمان.
۶- استفاده از زمان و شناسایی آن در حوزه کار و زندگی به عنوان ارمغان الهی در مسیحیت پروتستان.
۷- پیوند ساعت به نیایش در دیرهای مسیحیت از حدود ۱۵۵۰میلادی.
۸- ظهور کار دستمزدی و اقتصاد سرمایهداری صنعتی و تبدیل شدن زمان به کالا و پول.
۹- پدید آمدن مبارزه میان زمان کار و دستمزد، ظهور اندیشههای سوسیالیستی در اروپا و مبارزه برای جلوگیری از فروش زمانی که به هر انسان فردی متعلق است (حقوق بشر و زمان)
با ظهور ساعتهای عمومی در شهرهای اروپا بود که اعلام زمان کار از کلیسا به نهادهای کار اجتماعی انتقال یافت، به طوری که هر نهاد کاری ناقوس و زنگ کار خود را داشت و تحرک آن را با ساعت خود تنظیم میکرد. به تدریج برای مقولات مهم زندگی چون کار، استراحت، غذا و سایر فعالیتهای مختلف زمانی خاص اختصاص داده شد. نخستین جدولهای برآورد هزینه و درآمد بر اساس ساعات کار از سال ۱۴۰۰ میلادی به بعد تنظیم شدند.
«دی اس لاند» در کتاب مهم خود به نام «انقلاب در زمان» یا ساعت و بناهای جهان نو توصیفی گسترده از اثر زمان سنجی بر تحولات فرهنگی جامعه ارائه میدهد. او میگوید ساعت یک دستگاه اخلاقی است. ساعت میتواند از ارزشهای متفاوتی برای زمانهای مختلف را آشکار سازد. زمانی برای کار و زمانی برای تفریح. ساعت از آن رو دستگاهی اخلاقی است که ما را به تقلید وا میدارد. بهره وری مقتصدانه از انرژی را امکانپذیر می کند و جامعه را به عقلانیت پیوند می زند.
در مقابل هایدگر در کتاب «وجود و زمان» خود می نویسد: زمان مکانیکی رابطه ما را نسبت به واقعیت وارونه می کند. این ساعت ما را وسوسه می کند که به ساعت به مثابه یک شی نگاه کنیم. در حالی که زمان در وجود، و بخش از وجود ماست.
و درنهایت باید توجه داشته باشیم که ساعت مکانیکی تنها یک ساعت مکانیکی است، تنها میتواند از آنی به آن دیگر حرکت کند اما در فاصله هر یک از این ثانیهها، بی نهایت لحظه دیگر نیز وجود دارند که آدمی میتواند آنها را سرشار از عقل و آرزومندی کند.
در خاتمه باید توجه داشته باشیم که شناخت زمان به ویژه استاندارد شدن جهانی آن نقشی بسیار مهم در گسترش ارتباطات و مبادلات میان آدمیان داشت گردشگری و توسعه آن خود حاصل همین روند بوده است. به طوریکه از زمان قابل اندازهگیری و مشترک نمی شد صنعت گردشگری نیز پدید نمیآمد. در شماره آینده به جهان مدرن، زمان و توسعه صنعت گردشگری خواهیم پرداخت.
مندرج در ماهنامه آریانا گردشگر ١٣٨٧