از کدام سو خواهی آمد

از کدامین سو خواهی آمد

ای زائر سفرهای دور

به کدامین سو خواهی رفت

ای مسافر تشنه راههای ناشناس

نگاهت کدام لحظه را خواهد دزدید

ای صاحب غمزه‌های مستانه سلام

در کدامین خانه پا خواهی نهاد

ای میهمان عزیز شب‌های سرمستی

پیاله‌ات را با سلام به کدام عزیز بلند می‌کنی

ای عاشق یافتن بوسه‌های نابگاه

چراغ‌های خاموش شهرمان را

در کدامین شب روشن خواهی کرد

ای رقصنده بازی‌های نور با تاریکی

با کدام بوسه عشق را
در قلبهامان زنده خواهی کرد

با کدام نگاه دستان کین را

از خون یاران پاک خواهی کرد

با کدام گام ما را

همسفر زندگی خواهی کرد

و با کدام بدرود

ما را به دیار سلام خواهی رساند

در این شب‌های هول

که مردان مقدس

در پی دیوار بلند کین گرفتارند

دست محبت را بر شانه که خواهی گذارد

***

تا کجا خواهی رفت

ای زائر سفرهای دور

به کدامین سو نظر می‌اندازی

ای صاحب غمزه‌های سرخوشانه

در کدامین خانه بیتوته می‌کنی

ای میهمان شب‌های سرخوشی

آغوشت برای که گشوده خواهد شد

ای صاحب لحظه‌های نگاه و بوسه

نمازت را در کدام سجاده خواهی خواند

ای عاشق گفتگوهای مستانه

کدامین زمان را فتح  خواهی کرد

ای خالق لحظه‌های ناب وجود
آن دست عاشق حضور را
بر شانه که خواهی گذارد

ای همدرد لحظه‌های شکست
در کدامین شب هول خواهی آمد

ای چراغ گمشده ایمان

از قلب‌های سنگی دزد

***

از کدامین سو خواهی آمد

ای زائر سفرهای دور

به کدامین سو نظر خواهی انداخت

ای صاحب غمزه و عاشقان سرمست

در کدامین خانه پای خواهی گذارد

ای میهمان عزیز شب‌های سرمستی
چراغ کدام کوچه شهر را روشن خواهی کرد

تا فاتحان روز از خوب هزارساله بیدار شوند

با کدام ترانه، رقص شاد زندگی را بیادمان خواهی آورد

با کدا بوسه، عشق را در قلب هامان زنده خواهی کرد

با کدام نگاه دست‌ها کین را

از خون یاران پاک خواهی کرد

با کدام گام ما را همسفر زندگی خواهی کرد

و با کدام بدرود

ما را به دیار سلام خواهی رساند.