بالندگی فرد در محیط کار

موضوع آموزش کارکنان مقوله‌ای نو نیست. خواجه نظام الملک در سیاست‌نامه از این که چرا رسم و قاعده آموزش کادرها در سازمان‌های کار حکومتی برآفتاده است اظهار گله و شکایت می‌کند. او می‌گوید:

«و هنوز در روزگار سامانیان این ترتیب بر جای بود و به تدریج براندازه‌ خدمت و شایستگی غلام را درجه می‌افزوندی، چنان که غلامی بخریندندی، یک سال او را پیاده در رکاب خدمت فرمودندی با قبایی زندنیجی و موزه و آن‌ غلام را فرمان نبودی (اجازه نداشت) که نهان و آشکار بر اسب نشیند و اگر معلوم شدی مالش دادند. چون یک سال با موزه خدمت کردی و شاق باشی با حاجت بگفتی و حاجب معلوم پادشاه کردی انگاه او را اسبکی ترکی‌ فرمودندی، بازینکی در خام گرفته و لگامی دوال ساده. چونی یک سال با اسب‌ و تازیانه خدمت کردی سوم سال او را قراچوری دادندی تا بر میان بسی و سال‌ چهارم کیش و قربان فرمودندی تا به وقت بر نشستن بربستی. سال پنجم زینی‌ بهتر و لگامی به کوکب و قبائی و دبوسی که در دبوس حلقه آویختی. سال ششم‌ ساقی‌ای فرمودندی و آبداری و قدحی از میان در آویختی و سال هفتم جامعه‌ داری و سال هشتم خیمگکی یک سری شانزده میخی بدادندی و سه غلامک نو خریده را در خیل او کردندی و او را شاق باشی لقب دادندی و کلاهی نمدین‌ سیاه سیم کشیده و قبا یکی گنز درپوشانیدندی، همچنین هر سالی جامعه و تجمل‌ و خیل مرقبت او می‌افزودندی تا خیلباشی شدی، پس همچنین حاجب شدی‌ و چون شایستگی و هنرها و شجاعت او همه کس را معلوم گشتی و کارهای بزرگ از دست او برآمدی و مردم‌دار و خداوند دوست بودی، آنگاه او را تا سی و پنج سال و چهل نشدی امیری ندادندی و به ولایت نامزد نکردی. » ص‌۱۵۹ و ۱۶۰ سیاست‌نامه، انتشارات خوارزمی، به‌ کوشش دکتر جعفر شعار.

درهمین متن به چند نکته مهم مدیریتی که مورد توجه به ویژه‌ اهل حکومت بوده بر می‌خورید. اول آن که نیروی کار باید از پایین‌ترین سطح‌سازمان کار شروع به کارکرده و سپس‌ مراحلی را یک‌یک طی کرده تا خود با مسئولیتی که پذیرفته‌ است صاحب فرهنگ شود. دوم، به موضوع آموزش و فراگیری در حین کار و پیوند قابلیت‌های جدید با مسئولیت و قدرت بیشتر بازمی‌گردد. سوم، نکته‌ موضوع مهم سن پذیرش مسئولیت‌های مدیریت در حوزه فعالیت می‌باشد.

با این حال و علیرغم توجه نظام‌الملک به بالندگی‌ تدریجی کارها، او متوجه این نیز هست که هیچ‌ روش قانونی در عرصه نظام اداره‌سازمان، مطلق‌ نیست و گاه بسته به استعداد و توانایی فرد می‌توان ناظر بر ارتقا او در محیط کار بود. بهترین مثال او توجه به مزلت یافتن‌ سبکتکین، پدر سلطان محمود در دستگاه سامانیان است.

او که غلامی ترک بود، در آغاز ورود خود به دستگاه‌ آلبتکین (که خود بنده دست پرورده سامانیان بود و سپهسالاری خراسان یافته بود) توانست سه روز مقامی به‌ دست‌آورد که باید هفت ساله پی می‌گرفت. نظام‌الملک در این مرحله نشان می‌دهد که گاه یک رویداد می‌تواند حتی به‌ صورت یک واقعه غیرقابل پیش‌بینی ظاهر شود. اما او دلیل آن را عنوان نمی کند و این نشان می‌دهد که تمامی فضای جاذبه در محیط کار تابع روندی‌ عقلانی نیست.

نظام‌الملک مهمترین شانس سبکتکین را توجه آلبتکین به‌ او عنوان می‌کند. اما موضوع به این سادگی نیست.

خواجه می‌نویسد: …«آلبتکین با خود اندیشید که چه‌ شاید بودن (چه سری در کار است) که منزلت خدمت هفت‌ ساله به غلامکی خرد نوخریده برسید؟ ممکن باشد که این‌ بزرگ‌زاده توانا بود به اصل خویش در ترکستان یا مقبل بودن و کار این بالا گیرد. پس او را آزمودن گرفت و بدین و بدان پیغامش‌ دادی و گفتی: «چه گفتم؟ »بازگوی! همه بازگفتی، که هیچ غلط نکردی. پس گفتی: برو جواب بازآور. برفتی و جواب باز آوردی به واجب‌تر (بهتر و شایسته‌تر) از آن که‌ پیغام برده بودی و چون او را به آزمایش هر روز بهتر همی یافت، مهری از او در دل آلبتکین پدیدار آمد. او را آبداری بداد و… و هر روز او را برتر می‌کشید. چون سبکتکین هژده ساله شد، دیست غلام مردانه خیل داشت و همه سیرت آلبتکین‌ بردست گرفته بود، در نشستن و خواستن و گفتن و تربیت‌ خوان و کاسه و مجلس و شکار و تیرانداختن وگوی زدن و مراعات مردم کردن و با خیل چون برادران زیستن؛ و اگر سیبی به دست گرفتی، خواستی که با ده تن خورد و به سبب‌ خوبی و خوی خوش و سیرت نیکو همه کس او را دوست‌ داشتی.»

بدین ترتیب از نظر خواجه سه عامل «توجه مدیر»، «قابلیت کادر» و «شخصیت فرهنگی» او در اداره کارهایش‌ از عوامل مهم بالندگی فرد در محیط کار تلقی می‌شوند.

نشریه: مدیریت  خرداد و تیر ۱۳۸۵