صنعت در گفتمان ها و رواج بازار اتهام

 ساختارهای اجتماعی بی گمان از عقل بهره می گیرند هرچه این ساختار بیشتر از عقل بهره گرفته و بتواند با نو کردن عقول خود متناسب با متغیر های محیطی عمل کنند، امکان ظهور پرسیپ ها و گفتمان های ارتباطی حل کننده مشکلات بیشتر خواهد شد و برعکس اگر نتوانیم بر عملکرد عقلائی سازمانهای کار بیافزاییم حتی اگر عقولی ثابت را بکار گیریم، بدلیل آنکه ضرورت های محیطی خارج از اراده ما در حال افزایش اند دچار بحران شده و از قدرت گفتمان، برای رفع مشکلات و بحران ها خواهد کاست.

ترک ها ضرب المثلی دارند که مفهوم آن چنین است وقتی کرد و گاو نتوانند خیشی را به جلو بکشند به یکدیگر چپ، چپ نگاه می کنند. یا بهتر بگوئیم {وقتی دو شریک نتوانند کاری را جلو ببرند} تقصیر را بگردن یکدیگر می اندازند، بدون آنکه بتوانند به مشکل اصلی توقف دست یابند. از نقطه نظر مدیریتی نهادهای کار، بویژه در بخش سیاسی دچار همین چپ چپ نگاه کردن ها شده اند که خود دلیلی است بر این امر که آنها توان نگاهی نقادانه و زاینده منطق های درست را از دست داده اند یا لااقل آن را جدی نمی گیرند.

برای یک لحظه توجه فرمائید که کشورمان تا چه حد می تواند نیروهائی را تربیت کند و آنگاه خود بدست خود این نیروها را از چرخه فعالیت جدا کرده و نیروهائی بقولی معروف صفر کیلومتر را بکار گیرد. گرچه میزان منابع با ارزش انسانی در کشور وجود دارد که ما می توانیم چنین نیروهائی را که هزینه زیادی برای تجربه آموختن صرف آنها شده است مدام کنار بگذاریم؟

می گویند مدیری به شرکتی وارد شد او که قادر نبود با نیروهای خود گفتمانی {گفتگویی} فعال و زاینده برقرار سازد، هر نوع نقدی را جریانی از توطئه برای حذف خود تلقی کرده و بسیاری از نیروهای انسانی را که شرکت برای تربیت آنها متحمل هزینه های زیادی شده بود بکنار گذارد او برای انتخاب نیروهای جدید به تنها چیزی که توجه داشت آن بود که این نیروها فعالیت های وی را نقد نکنند، یعنی او به عکس منطق توسعه عمل می کرد و به همین دلیل سرانجام اسیر بحران هائی شد که دیگر قادر به دفع آنها نبود.

شرط اصلی و مهمی که می توان اقدامات یک مدیر را مورد محک قرار داد. نه در حرکات درست و غلط وی بلکه در قدرت و توانائی نقدپذیری و تصحیح حرکات خودش می باشد. هرچه مدیری بتواند چنین کند، به تدریج تبدیل به قدرتی می شود که قادر به هدایت سیستم های خود از مرکز بحران های موجود خواهد شد.

مدیریت– پیاپی ۱۶۵ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۱)