هسته ارتباطی میان انسان با هر پدیداری، هسته ای غریزی است. یعنی آنگاه که هنوز روابط انسانی ـ اجتماعی از طریق کلمه به هستی فعال خود نیامده بود، آدمی می توانست چون حیوانات دیگر شکار کند، یا بچه های خود را بصورت غریزی بزرگ کند.نقطه عزیمت ما از همان آغاز تولد، غرایزند. اما به تدریج که روابط انسانها به حوزه های دانش و کار و تبادل ارزش ها انتقال پیدا می کند، مدام بر روی این هسته روابط غریزی، فرهنگ های ارتباطی بصورت لایه هایی تو در تو ظاهر می شوند. به عبارت دیگر نوعی پوشش یا نوعی حجاب درونی که ماهیتی ارتباطی و درعین حال عقلایی ـ اخلاقی دارد، این هسته های غریزی را می پوشاند.
بیشتر بخوانید »اجتماعی
نوروزی دیگر
باز هم در آستان «نوروزی دیگر» قرار گرفته ایم. شاید کاربرد کلمه «دیگر»، تکرار را تداعی کند، اما چنین نیست.
بیشتر بخوانید »سادگی دادگاههای عام، پیچیدگیهای امروز و فردا
در دنیای معاصر که بشر توانسته میان علم و سازمانهای کار خود رابطهای فعال برقرار سازد و در پرتوی همین ارتباط ناظر بر شتابگیری خلاقیتهای فردی در سازمانهای کار شود، یک اصل مهم بوجود آمده است که میتوان آن را به صورت زیر تشریح کرد: «نمیتوان از یک جعبه برنامه آنچه را که دلت میخواهد برای اجرابرداری، چراکه حاصل تنها یک چیز است؛ جریانی ضدتوسعه!»
بیشتر بخوانید »فرهنگ منحط کار، تهاجم فرهنگی و غربزدگی…
در این مقاله نشان خواهیم داد که نیروی زاینده استقلال عقل، و نیروی زاینده همبستگی عشق و معرفت است. از طریق نیروی اول نوعی جدائی و از طریق نیروی دوم نوعی وحدت خلاق ایجاد میشود. تنها یک نگاه به آن دسته از تربیتهائی که کار را از مجموعه آموزشهای تئوریک خود جدا میکنند دلیل افول بهرهوری و ضعف خلاقیت و کاربرد محصولات پژوهشی در جامعه ما را نشان میدهد. هنگامی که به کودک میگوئیم در ازاء اخذ خدمات و پول از خانواده تنها درس بخوان، در حقیقت رابطهٔ وی را با کار قطع کردهایم و با این قطع موجب ضعف در نیروی همبستگی و ایجاد غروری ابلهانه در وی شدهایم. فردی که این چنین تربیت شده است قدرت مانور لازم در شرایط بحران اجتماعی را از دست میدهد، در نظر او بسیاری از کارها تحقیرآمیزند و از این روی وی اگر از گرسنگی هم بمیرد آن کارها را انجام نمیدهد.
بیشتر بخوانید »