دمکراسی را باید هنر تنظیم رابطه خلاقانه میان فرد و جامعه تعریف کرد به طوری که فرد بتواند زمینه لازم را برای حضور خلاق و پر انگیزه خود فراهم سازد. این رابطه از دو منظر کار و فراغت تنظیم می شود. در قلمرو فراغت این روابط به گسترش زبان ارتباطی زاینده و امید به آینده و در قلمرو کار به تحول در ساختارهای کار و... فرجام می یابد. به علاوه دمکراسی می تواند با حضور فعال فرد در جامعه نقش امنیت را از امری حکومتی به امری فرهنگی - اجتماعی بدل سازد.
بیشتر بخوانید »محسن قانع بصیری درگذشت…
کوچک بودن و نوشتن از انسان های بزرگ و بزرگوار وظیفه سنگینی است. امروز اما به رسم شخصیت پرمحبتش که همیشه با پرسش از دیگران، حتی افراد جوان و بی تجربه، درپی آموختن از آنها و نشر آموخته هایش بود، با جسارت، در سوگ از دست دادنش می نویسم.
بیشتر بخوانید »آموزش، آستانه ورود به معابر پژوهشی
آموزش در کلیت خود نظامی است که میتواند قدرت برونگیری و درونزایی دانش را در استفادهکنندگان خود پدید آورد. به همین مناسبت نیز آموزش از سه مرحله سوادآموزی، (برونگیری علامات) ، علمآموزی (برونگیری دانایی موجود) و زایش علم (ایجاد قدرت تحلیل انتقادی و یا زایای علوم) عبور میکند. مراحل اول و دوم آموزش را، آموزشهای مدرسی یا آسکولاستیک و مرحلهء سوم را آموزشهای خلاق یا معرفتی نام میگذاریم. به طور کلی ساختارهای آموزش در دورانهای اول و دوم را ساختارهای دو جزیی مینامند.
بیشتر بخوانید »نظام آموزشی و مدلهای آموزشی حجاب آفرین
یادم میآید در کلاس چهارم دبیرستان در درس شیمی تجدید شدم. این خود علتی بود که نشان میداد من از این درسگریزانم. خدایش بیامرزد در دبیرستان دارالفنون معلمی بود به نام «کوشا»، روز اول که آمد سر کلاس طوری درس میداد که گاه ما خندمان میگرفت. معلمانی که تا به حال دیده بودم میآمدند و خیلی جدی و خشک درسشان را میدادند و میرفتند. اما این معلم با سوژه درسش حرف میزد میآمد و مینوشت متان، بعد میرفت ته کلاس و شروع میکرد به گفت و گو با متان. متان تو چه هستی؟ از کجا پدید آمدی؟
بیشتر بخوانید »روشنفکران از نقد اندیشه تا حضور اجتماعی
میگویند روزی به مرحوم سیدابوالحسین جلوه که از حکمای مشائی دوره قاجار بود گفتند: «این سید جمال الدین اسدآبادی علم زیاد میداند.» او گفت: «بلی، علم زیاد میداند اما تکلیف خود را نمیداند.» مرحوم جلوه با این پاسخ نشان داد که مهمترین معضل روشنفکران در ایران ضعف آنها در پیگیری هویت مستقل برای خود است و در عین حال آنها قادر نیستند مبانی اقتدار فرهنگی خود را از طریق نقد خود در مرکز رویداد پیدا کنند و به همین دلیل بیشتر سرگشتهاند.
بیشتر بخوانید »بهترین خاطره خاطره ای است که امید در آن متولد شد
هیچ چیز دردناک تر از مسدودکردن افق گذشته و آینده نیست، مسدودکردن این دو افق یعنی دریغ کردن معنویت از آدمی. ما انسانها در آنات و لحظه ها زندگی می کنیم. از آنی به آنی دیگر درمی لغزیم، بدون آنکه بتوانیم زمان را به عقب یا جلو تغییرمکان دهیم. در قلمرو جهان تجربه، ما زندانی آنات خود هستیم و ازاین روست که باید گذار از این جهان را تجربه کنیم. اما درجهان درون وضع معکوس می گردد. ما حتی قادریم به صورت ذاتی هستی بخش هر آن را صاحب ازل و ابد کنیم یعنی خالق کلمه و اسماء شویم.
بیشتر بخوانید »مدل های آموزشی دوبعدی
یادم می آید که در کلاس چهارم دبیرستان در درس شیمی تجدید شدم. این خود علتی بود که نشان می داد من از این درس گریزانم. خدایش بیامرزد در دبیرستان دارالفنون معلمی بود به نام کوشا، روز اول که آمد سرکلاس طوری درس می داد که گاه ما خنده مان می گرفت. معلمانی که تابه حال دیده بودیم می آمدند و خیلی جدی و خشک درسشان را می دادند و می رفتند.
بیشتر بخوانید »در حسرت راستی
ارتباط هر فردی با درونش قواعد بسیار متفاوتی نسبت به ارتباط آن فرد با محیط زندگیش دارد. اتفاقاً آنچه که عرفا را از اهل ظاهر جدا می کند در همین دو جنبه متفاوت نگاه به اخلاق، در دنیای معنوی درونی و مادی بیرونی است. در قلمرو روابط اجتماعی گاه دروغگویی یک ضرورت انکار ناپذیر است.
بیشتر بخوانید »از حضور سرد و یخ زده تا حضور شهود آفرین
یکی از بدترین آفات روشنفکری چه در شکل سنتی و چه در شکل مدرن آن، جزمیت است. بازتاب طبیعی چنین جزمیتی ظهور اخلاق ضد توسعه و ضد ارتباط است که به صورت غرور تجلی می کند. غرور یکی از بازتابهای طبیعی روند خشک شدن اندیشه است و خود موجب بروز رفتارهایی چون نابردباری در شنیدن و دیدن می شود. این نوع خاص از روشنفکران با کتابها بیشتر سرخوشند تا با سوژه ها. آنها پرسشگر نیستند، بی تاب نیستند، آنها مدام حکم صادر می کنند. بیشتر رفتار حاکمان سیاسی را دارند تا عارفان اهل فرهنگ. به همین دلیل آنان ناتوان در برقراری ارتباط با سوژه های مقابل خودند. حتی شهود آنها، نوع خاصی از ترکیب نابهنجار و مقلدانه از گفته ها ونوشته های دیگران است.
بیشتر بخوانید »قدرت توجه
قدرت توجه، شرط ورود به حیطه زندگی فعال است. قدرت توجه اشاره به آغازین مرحله زایش و خلاقیت دارد. قدرت توجه بخشی از مهمترین ویژگی هرفرهنگ است یعنی، آنچه که نشانگر نوع یک فرهنگ است، از قدرت توجه همان فرهنگ به عناصری خاص از زندگی بازمی گردد، اما دقت کنید که برخی پدیدارها هستند که در هر فرهنگی توجه پذیر نمی شوند و اگر یک فرهنگ نتواند زمینه های اصلی توجه به آن پدیدارها را پیدا کند، آنگاه آنها خارج از اراده آن حوزه فرهنگی، آنقدر تغییرمی کنند تا به شکل قابل شناخت آن فرهنگ و آن آدمیان درآیند.
بیشتر بخوانید »