شخص معنوی، شخص نورانی

چندی پیش دوست عزیزی سؤالی کرد که خود عمری را با آن سؤال سرکرده بودم. سؤال این بود: شخص معنوی و نورانی چگونه شخصی است؟ ویژگی های شخص معنوی چیست؟ گفتم معلوم است مرده را زنده و زنده را عاشق می کند و عاشق بستری می شود برای وصال پی درپی. او گفت: آیا واقعاً مرده را زنده می کند؟ گفتم: تا چه تعریفی از این جمله داشته باشیم. آیا آنگاه که معرفت بر چیزی نداری نسبت به آن چیز و حتی خودت، مرده محسوب نمی شوی؟ و اگر بتوانی آن معرفت را در خود بیافرینی، دگربار زنده نمی شوی؟ معرفت ورزی نسبت به یک پدیدار نه تنها تو را نسبت به او نزدیک می کند، بلکه آن پدیدار را نیز دگربار نو و نوتر می کند.

بیشتر بخوانید »

طعم خوش

هسته ارتباطی میان انسان با هر پدیداری، هسته ای غریزی است. یعنی آنگاه که هنوز روابط انسانی ـ اجتماعی از طریق کلمه به هستی فعال خود نیامده بود، آدمی می توانست چون حیوانات دیگر شکار کند، یا بچه های خود را بصورت غریزی بزرگ کند.نقطه عزیمت ما از همان آغاز تولد، غرایزند. اما به تدریج که روابط انسانها به حوزه های دانش و کار و تبادل ارزش ها انتقال پیدا می کند، مدام بر روی این هسته روابط غریزی، فرهنگ های ارتباطی بصورت لایه هایی تو در تو ظاهر می شوند. به عبارت دیگر نوعی پوشش یا نوعی حجاب درونی که ماهیتی ارتباطی و درعین حال عقلایی ـ اخلاقی دارد، این هسته های غریزی را می پوشاند.

بیشتر بخوانید »

سازمان‌های کار درون‌زا؛ پلی به سوی توسعه واقعی

یکی از مشکلاتی که حاصل واژگون‌سازی ساختارهای اقتصادی ماست، ظهور حقوق ویژه (قدرت ویژه) در برخی از مشاغل و سازمان‌های کار است. پرداختن به مقوله توسعه کشور، بدون‌ داشتن پشتوانه‌ای راهبردی که اصطلاح علمی‌ "استراتژیزه کردن توسعه سازمان‌های کار درون‌زا، از جمله فن‌آوری‌"را برای آن‌ برمی‌گزینیم، غیرممکن است. حتی هم اینک‌ می‌توان آثار این خلاء را در اندیشه‌های‌ جزم‌گرای مطرح‌شده در مورد راهبرد مذکور، ملاحظه کرد.

بیشتر بخوانید »

آموزش عالی در باتلاق آموزشهای تکراری

برای نقد وضع اسفبار آموزش عالی کشورمان ناگزیریم نخست نگاهی گذرا به نظریه‌های مدیریتی‌ و جبرهای غیرقابل اجتناب آن بیفکنیم. خواننده گرامی ما با مطالعه دقیق این چند فراز آمادگی ذهنی‌ بیشتری برای ادراک اوضاعی که بر آموزش عالی ما حاکم است خواهد یافت. اینک آن مرور کوتاه بر نظریه‌های مدیریتی:

بیشتر بخوانید »

سادگی دادگاههای عام، پیچیدگی‌های امروز و فردا

در دنیای معاصر که بشر توانسته میان علم و سازمان‌های کار خود رابطه‌ای فعال برقرار سازد و در پرتوی همین ارتباط ناظر بر شتاب‌گیری خلاقیت‌های‌ فردی در سازمانهای کار شود، یک اصل مهم بوجود آمده است که می‌توان آن را به صورت زیر تشریح کرد: «نمی‌توان از یک جعبه برنامه آنچه را که دلت‌ می‌خواهد برای اجرابرداری، چراکه حاصل تنها یک‌ چیز است؛ جریانی ضدتوسعه!»

بیشتر بخوانید »

فرهنگ منحط کار، تهاجم فرهنگی و غرب‌زدگی…

در این مقاله نشان خواهیم داد که نیروی زاینده‌ استقلال عقل، و نیروی زاینده همبستگی عشق و معرفت است. از طریق نیروی اول نوعی جدائی و از طریق‌ نیروی دوم نوعی وحدت خلاق ایجاد می‌شود. تن‌ها یک نگاه به آن دسته از تربیت‌هائی که کار را از مجموعه آموزش‌های تئوریک خود جدا می‌کنند دلیل افول بهره‌وری و ضعف خلاقیت و کاربرد محصولات پژوهشی در جامعه ما را نشان می‌دهد. هنگامی که به کودک می‌گوئیم در ازاء اخذ خدمات‌ و پول از خانواده تنها درس بخوان، در حقیقت رابطهٔ وی را با کار قطع کرده‌ایم و با این قطع موجب ضعف در نیروی همبستگی و ایجاد غروری ابلهانه در وی‌ شده‌ایم. فردی که این چنین تربیت شده است قدرت‌ مانور لازم در شرایط بحران اجتماعی را از دست‌ می‌دهد، در نظر او بسیاری از کار‌ها تحقیرآمیزند و از این روی وی اگر از گرسنگی هم بمیرد آن کار‌ها را انجام نمی‌دهد.

بیشتر بخوانید »

مشکل روشنفکران؛ ترجمه یا خلاقیت؟

«در یک جامعه بنیاد اصلی فعالیت خلاق از درون‌ گروههائی بر خواهد خاست که توانسته‌اند میان تخیل‌ فردی و عقل اجتماعی رابطه برقرار کنند اینان بی‌شک‌ روشنفکران و کارآفرینان‌اند.» (از کتاب جهان انسانی، انسان جهانی)

بیشتر بخوانید »

تشکل‌های اجتماعی و ارزش‌های توسعه

اصلی مهم می‌گوید هرچه از طریق آزمون نهادهای خرد به نهادهای میانی و از آن به نهادهای کلان اجتماعی گام‌گذاریم، روندی از تکامل و بالندگی شخصیت، از مستقل به هم بسته را دنبال خواهیم کرد و همین طور برعکس، فقدان آزمون در نهادهای خرد منجر به انتزاعی شدن جریان فعالیت در نهادهای کلان می‌شود و جریان بالندگی شخصیت معنوی و همبسته را مسدود کرده و جریانی از بازی قدرت را در فضایی سیاسی پدید می‌آورد.

بیشتر بخوانید »